یکی از سوالات ِ رایج دانشجویان کارگاه MBTI ، در خصوص ِ تفاوت ِ اهمالکاری(الگوی تکرار شونده آسیب رسان) و ترجیح روانی P، یکی از سبک های زندگی در ابزار MBTI است.
سوال مهم: از کجا بفهمیم در زندگی دچار الگوی آسیب رسان و تکرار شونده اهمالکاری هستیم یا سبک زندگی مان منعطف است؟
به چند تفاوت، در این یادداشت می پردازیم.
تفاوت اول:
زمانی که ما از اهمالکاری سخن می گوییم منظورمان همان دِل دِل کردنها و بررسی های بی سرانجامی است که در کارهایمان با آنها روبرو هستیم و زندگیمان را فلج کرده است.
احتمالا در چنین اوقاتی می توانیم رد پای تله هایی مانند کمال طلبی منفی(معیارهای سخت گیرانه) ، شکست یا بی کفایتی را در پس ِ رفتارمان ببینیم و این دل دل کردن و به تعویق انداختن، به این معنی است که ناکارآمدی یا Dysfunctional در زندگی ما رخ داده است.
در حالیکه یک فرد با ترجیح سبک زندگیP ، به شیوه ی خودش می تواند در دقیقه 90 و با استفاده از گزینه های موجود، به یک تصمیم ِ خوب یا حتی به بهترین تصمیم برسد و عملا در زندگی او، Dysfunctional رخ نمی دهد.
در واقع تفاوت در اینست که در نهایت یک P ، بالاخره به یک نتیجه می رسد و دست به اقدام می زند. درحالیکه تله و طرحواره در زندگی، اختلال ِ فانکشن ایجاد می کنند.
تفاوت دوم:
و اما تفاوت بعدی، در مهارت آموزی و پیاده سازی آن است.
کافی است که یک فرد P بیاموزد به سبک خود، To do list ِ مخصوص خودش را بنویسد؛ لیستی به سبک ِ یک P ، نه به سبک ِ یک نفر J که سبک زندگی منظم دارد.
در حالیکه در اهمالکاری، تله و طرحواره باعث می شود فرد ِ اهمالکار، یا احتمالا نتواند مهارتی را بیاموزد یا اگر هم یاد بگیرد، نتواند آنرا پیاده سازی کند.
بعنوان مثال فرد مبتلا به اهمالکاری احیانا چندین کلاس ِ متفاوت ِ مدیریت زمان رفته است، اما نمی تواند حتی آموزشهای از جنس ِ خودش را هم پیاده سازی کرده و به آن عمل کند
و صد البته امکان دارد جدا از P یا J بودن، فرد دچار اهمالکاری هم باشد و این موضوع نیز بر دستاوردهای زندگی او تاثیر بگذارد.
نگارنده : نازلی لاله
مربی دپارتمان MBTI خانه توانگری طوبی