همانطور که در تصویر هم می بینید، در سمینار های MBTI، برای هر تایپ، ۴ کارکرد معرفی می شود که با نمود های برون و درونگرایانه به صورت ترکیبی از آگاهی و ناخودآگاه در ما بروز می کنند. اما هر کدام از این کارکرد ها نمود متفاوتی از خود (مثلا برای ENFJ کارکردهای اصلی احساسی برونگرا و فرعی شهود درونگرا دارای معادل های کارکرد احساسی درونگرا و شهودی برونگرا هستند) را به صورتی کاملا نا آگاهانه درون روان ما دارند.
همانطور که در ادامه هم به آن خواهیم پرداخت، کار اولیه با کارکردهاى روانى نیازى به چیزى شبیه مترجم ندارد. با کمى راهنمایى، هر کسى مى تواند سفرش را در این وادى شروع کند و حتى دستاوردهاى مناسبى هم در همان ابتداى راه بدست بیاورد. البته این نکته هم قابل دکر است که هرچند هرکسى که تنها به کارکرد ها بسنده کرده است هم از مزایاى آن بهره مى برد، این بحث براى کسانى که از طریق مدل MBTI با کارکرد ها آشنا شده اند، کمک شایانى مى کند تا به عمق بسیارى از دانسته هایشان دست یابند.
در سالهاى اخیر، افراد معدودى با کار بر روى نتیجه تحقیقات پیشروان تایپ هاى شخصیتى، باعث فهم بهتر ما درباره این مکانیزم روانى شدهاند. مکانیزم هایى که ما براى سازش، برخورد با مشکلات و کلا زندگى عادى روزمره از آنها استفاده مىکنیم. این مکانیزم ها در واقع بخش مهمى از کیستى ما و چگونگى بودن ما را به ما نشان مى دهندو بنابراین فهم هرچه بیشتر ما از آنها، بسیار یارى رسان است.
“هشت کارکرد روانى” در واقع نگاه دیگرى به آنچه یونگ و میرز ها به ما مى گفتند است؛ در عین اینکه تمرکزى ویژه به بحث کارکرد ها دارد. دو نکته مهم وجود دارد که در بررسى بحث هشت کارکرد باید به آنها دقت کرد:
نکته اول:
در هر نقطه و زمان مشخص، هر فردى تنها بر اساس یک کارکرد روانى در حال فعالیت است.( حسى، شهودى، منطقى یا احساسى با بروزهاى درون یا برون گرایانه) فهم کارکردى که در لحظه جارى است، بسیار به فهم ما ازاین که بر هر فرد چه مى گذرد موثر است. با تغییر نگاه از روابط پیچیده بین کارکرد ها و تمرکز بر برروى تک کارکردى که در لحظه در جریان است، در واقع ما به چیزى که بسیار مهم تر است با وضوح و شفافیت بیشترى، دست خواهیم یافت. این کار بسیار آسان تر از این است که ما بخواهیم همه احتمالات را در شخصیت فرد یه صورت یک جا در نظر بگیریم.
همچنین بسیارى از افرادى که تازه با این بحث آشنا شده اند از این طریق بسیار راحت تر مى توانند تایپ خود را تایید و یا اصلاح کرده و به تایپ واقعى خود برسند و همچنین این رویکرد به آنها نشان خواهد داد که چرا تمام جزئیاتى که درباره تایپ اولیه خود مطالعه کرده اند با چیزى که واقعا هستند مطابقت ندارد و از این روش، آنها متوجه مى شوند که مشخصات منحصر بفرد و رشد یافته شخصیتىشان با چیزى که در کلیات هم تایپ بیان مىشود، همخوانى دارد. تاکید و دقت بر روى کاکرد روانى به صورت مجزا، همچنین به این مسئله کمک مى کند که نوآموزان، این احساس را نداشته باشند که باید خود را به اجبار در چهارچوبهاى مربوط به تایپشان بگنجانند.
این همان جایى است که سادگى روش هشت کارکرد خود را نمایان مى کند. نوآموزان متوجه مىشوند فهم مفاهیم خطى مربوط به کارکردها، از جزئیات زیادى که درباره هر تایپ در اختیار ما قرار مىگیرد، بسیار آسانتر بوده و آنها مىتوانند مثال هاى شفافى را درون خود و اطرافیانشان پیدا کنند. با این مشاهدات ساده و آسان آنها به سرعت مىتوانند کارکردى که در طرف مقابلشان فعال است را تشخیص دهند. “مشاهده پروسه” عنوانى است که به عنوان اولین قدم در روش هست کارکردى مورد استفاده قرار مى گیرد که بعدا مفصل تر در مورد آن توضیح داده خواهد شد.
نکته دوم:
هرفردى، داراى این پتانسیل بالقوه است که از تمام هشت کارکرد استفاده کند. هرکدام از ما معمولا دسترسى ها و استفاده هایى مرسوم تر و قابل پیشبینی ترى از بعضى از آنها داریم و این نوع رویکرد، تیپ هاى ١۶ گانه را در ما معین مى کند. اما یادگیرى درباره همه هشت کارکرد، در توسعه و رشد آنها درون ما، ماهرتر شدن ما در استفاده از آنها، عکسالعمل ما به کسانى که از آنها استفاده مىکنند و فهم راه هاى مختلفى که آنها خود را در زندگى روزمره ما نشان مىدهند، کمک شایانى مى کند.
این روش، چهارکارکردى که از ما درون ناخودآگاه فعال بوده را در کنارچهارکارکرد آگاهمان به ما نشان داده و به ما این امکان را مىدهد که به صورت نامحدود ، بتوانیم در دنیاى فردى و پیچیده خودمان یا دیگران جستجو و تحقیق کنیم.
“مشاهده پروسه”
هدف این سرى مقالات، تمرکز بر روى پروسههاى روانى افراد است. یادگیرى تشخیص آنها نه تنها خود یک تجربه ناب محسوب مى شود؛ بلکه مىتواند راه ورود مناسبى براى این دست تجارب باشد.هیچ کدام از توضیحات پروسه به صورت کاممل بر شخصیت شما منطبق نخواهد بودو این بسیار محتمل تر است که شما قسمهایى از هر هشت پروسه را درون خودتان بیابید. دانستن این نکته ضرورى است که شما مخلوقى پیچیده و منحصر به فرد هستید و تلاش ما این است که توضیحات مربوط به انواع شخصیت را تا آنجا که مى شود ساده سازى کرده و از پیچیدگى آن بکاهیم تا اصلا بشود راجع به آن صحبت و تفکر کرد. درعینحال این نکته هم شایان دکر است مدلى که بیان خواهد شد، یک ساختار على معلولى و منطقى ولى ما از آن براى توضیح ساختارى استفاده مى کنیم که هیچ وقت به طور کامل از منطق پیروى نکرده است و به همین دلیل شاید این سیستم هیچوقت کاملا فهمیده نشود. با این حال این احتمال وجود داردکه شما بعضى بارزه هاى یک پروسه را ذر خود یا اطرافیانتان مشاهده کرده باشید یا مصادیق آن را شنیده باشید. با فهم این سرى مقالات، درک، فهم و قدردانى شما نسبت به موضوع مبحث ما رشد زیادى کرده و شما دریافت بهترى نسبت به عمل و عکسالعمل هاى خود و اطرافیانتان بدست خواهید آورید.
ما به شما توصیه مىکنیم توضیحات مربوط به پروسهها را مطالعه کرده و پس از آن این پروسه را درون خود و اطرافیانتان در روند کار و زندگى مورد مطالعه و مشاهده قرار بدهید و بعد مجددا به توضیحات مربوطه مراجعه کرده و بعد باز هم به مشاهده بپردازید. شاید روند این خرکت رفت و برگشتى، زیادى ساده بنظر بیاید اما درس هایى که از از همین مشاهده پروسه قابل آموزش است، تقریبا نامحدود است و پتانسیل رشد در این زمینه همواره وجود دارد.
چند نکته:
در طى این مقالات هرجا کلمه “هشت پروسه” را به کار بردیم، منظور کارکرد هاى روانى یونگ است. کسانى که به این کلمات توجه کرده باشند، متوجه خواهند شد که پروسه هاى مدنظر ما همان کارکردهاى شهودى، حسى، فکرى و احساسى با نمودهاى درون و برون گرایانه است. باید درنظر داشته باشیم که نمود هاى این کارکردها در تعاریف ما کاربردى اساسى دارند و مثلا “فکرى بودن” به معناى یک پروسه نیست چراکه نمودهاى برون و درون گرایانه آن باهم کاملا متفاوتند.
ما از کلمه “تایپ” براى ارجاع به شخصیتهاى ١۶ گانهاى استفاده مى کنیم که متشکل از کدهاى ۴ حرفى هستند. اساس مدل تایپ بر این بنیان است که تمام انسانها بر اساس نوع و میزان مصرفشان از هرکدام از این هشت پروسه اولیه، قابل دستهبندى هستند که آن چهار پروسهاى که بیشتر استفاده مىکنند به عنوان کد شناسایى آنها استفاده خواهد شدو بر همین اساس و پایه، با یک محاسبه ریاضى و ساده به ما امکان وجود ١۶ تایپ شخصیتى را مىدهد و به همین نسبت ١۶ راه و ترتیب براى استفاده از کاکردهاى روانى وجود دارد. همانطور که هر کد ۴ حرفى نماد یک تایپ است، هر حرف از این کد هم نماد یکى از ترجیحات هر تایپ است.
اگر ما از امکان رشد و بلوغ بدون فشارهاى مخرب خارجى بهره بردهباشیم، مستعد این هستیم که از هر هشت کارکرد به صورت طبیعى بهره ببریم که در ادبیات تایپ ها ما به این بهرهورى ترجیح مىگوییم. البته باید درنظر داشت محیط زندگى مىتواند روى رفتار و یا حتى توسعه شخصیتى ما تاثیر بگذارد ولى مسلما نمىتواند بر روى ترجیحات ذاتى ما اثر خاصى بگذارد.
بعضى مفاهیم که در توضیحات مربوط به تایپ ها از آن استفاده مىشود، معانى خاصى داند که با مفاهیم عام آنها متفاوت است. ما معمولا سعى مىکنیم با توضیحات ویا درشت نمایى، خاص بودن این کلمات را نشان دهیم. براى مثال زمانى که ما فردى را داراى ترجیح به پروسه “منظم” بنامیم، به این معنى نیست که این فرد به معناى عام منظم باشد. در اینجا، “منظم” تنها یکى از چهار روشى است که در تصمیم گیرى موثر است. به همین صورت افرادى که داراى کارکرد “فکرى” هستند لزوما افراد باهوش ترى نیستند و افرادى که کارکرد “احساسى” دارند نیز افراد حساس ترى به شمار نمىروند. افراد برونگرا هم افرادى صمیمى تر و گرم تر نسبت به ترجیح مقابلشان محسوب نخواهند شد. پروسه هاى “بدون فکر” نامیده شده اند (پروسههاى جمعآورى اطلاعات : حسى هاى برونگرا و درونگرا و شهودىهاى درون و برون گرا) لزوما با منطق بیگانه نیستند. آنها تنها به این دلیل “بدون فکر” نامیده شدهاند که رخ دادن این کارکرد ها تقریبا اتوماتیک است. این که ما از چه راهى به جمع آورى اطلاعات مىپردازیم، ارتباطى به استفاده ما از ادله ( نظام على معلولى و منطق) ندارد.
در بسیارى از مباحثى که درباره تایپ مطرح مىشود، از کلماتى که یونگ قرن ها پیش استفاده مىکرده است، استفاده مىشود. کلماتى مانند درونگرایى، برونگرایى، حسى و شهودى. این مسئله به زعم ما مىتواند براى بسیارى از نوآموزان گیجکننده باشد. زمانى که ما درباره یک فعالیت روانى صحبت مىکنیم، شاید بهتر باشد که از فرمهاى فعال و دینامیک کلمات استفاده کنیم. براى مثال زمانى که افراد در حال کنش با دنیاى بیرون خود هستند، مىتوانیم بگوییم در حال برونگرایى بوده یا برونگرایى مىکنند. همین مسئله در مورد درونگرایى نیز قابل بیان است زمانى که آنها درحال سروکله زدن با درونیات خودشان باشند، در حال انجام فعل درونگرایى هستند. البته ما از کلمات سنتى هم استفاده مىکنیم اما این کار را زمانى خواهیم کرد که راجع به خود پروسه و کارکرد در حال بحث باشیم. ما از مفاهیم مورد نظر یونگ در توضیح دایکومترى ها و دو طرف شان سخن خواهیم گفت، مثلا از کلمات حسى و شهودى استفاده مى کنیم اما زمانى که افراد در حال استفاده از از این کارکردها و پروسه ها باشند، به صورت فعل آنها یعنى حس کردن و شهودکردن استفاده خواهیم کرد. نوآموزان معمولا به این نوع استفاده عکسالعمل بهترى نشان داده و حالت برچسب خوردن و زدن براى آنها پیش نمىآید.
حرف آخر
مدل یونگ همه چیز را درباره روان و روانشناسى توضیح نمىدهد. ولى گاهى براى ما توصیف دقیقى از وضعیت موجود در روان ارائه مىدهد. ما باید این را در نظر داشته باشیم که از امکان مدلسازى بهره بردهایم و به همین دلیل، از یک پروسه روانى به صورت تکى و انفرادى صحبت خواهد شد و این پروسه از رفتارها، توانایى ها و یا برخورد ها و کنش هاى روان جداست. در واقع چیزى که از پروسه براى ما قابل مشاهده است، تنها بازتابى از آن است و حتى خود پروسه هم بخش کوچکى از روان انسان را تشکیل مىدهد. این مدل، هرچقدر هم جداب و کاربردى، تنها راهى است که ما بتوانیم با سادهترین شرایط درباره یک مخلوط بسیار پیچیده به تفکر بپردازیم.
باید اعتراف کرد که در تعاریف این مدل هم کمى تخیل به کار رفته است: ما فرض را بر این گرفتهایم که فرمهاى کارکردهاى روانى، همگى فعال، خالص، کاملا آگاه، مفید و پیشرفته و رشد یافته هستند. در دنیاى واقعى راههایى که ما از یک پروسه استفاده مىکنیم ممکن است تحت تاثیر مىوقعیت استفاده، میزان رشد پروسه و آگاه شدن ما نسبت به آن، اثر دیگر پروسه ها بر روى آن، جایگاه پروسه در ترتیب پروسه ها در روان ما قرار داشته باشد. حتى افرادى که ما ممکن است داستان مربوط به آنها را در این سرى مقالات، به عنوان مثال، بیان کنیم؛ ممکن است با تمام داستانها و توضیحاتى که راجع به کارکردهاى آنها داده مىشود، همذات پندارى نکنند. این مسئله مىتواند ناشى از آن باشد که بررسى ما روى یک پروسه روانى، خارج از بافت شخصیتى افراد است. پروسه ها هیچ وقت خارج و جدا از دینامیک زندهاى که در آن کاربرد دارند، وجود خارجى ندارند. در واقع شما هیچ پروسه اى را نمى یابید که بدون اثرات خارجى قابل تفکیک باشد. مزیتى که سادهسازى هاى این مدل روى پروسه براى ما دارد، این است که به ما براى تشخیص آن در رفتار ها کمک مى کند. وجود پروسه به صورت “خالص” تنها در تئورى وجود دارد اما با این حال با توجه به المان هایى که براى کمک به تشخیص پروسه بیان خواهد شد، مىتوانیم زمان استفاده خودمان و دیگران را از آنها تشخیص داده و در فرم ها و رنگ هاى مختلفى که تحت عوامل محیطى ممکن است یافته باشد، آن را تشخیص دهیم.
همچنین جهت سادهسازى، ما درباره پروسه ها طورى صحبت خواهیم کرد که گویى از موجودى زنده، داراى آگاهى و اراده صحبت مى کنیم. ما از انجام شدن “کارى” توسط آنها صحبت کرده ویا مى گوییم چیزى را “مىخواهند”. انگارى که آنها داراى کاراکترهاى مستقلى در این نمایشنامه (روان) هستند. این مسئله هم نباید موجب اشتباه شود ولزوم آن زمانى است که ما در مورد عملکرد آن صحبت کرده و نیازمند کاربرد دقیق و عملى باشیم.
دیدگاه (4)
با عرض سلام وارادت
خوشبختانه به نظر می رسد اخیرا طراحان سوا لات آزمون سراسری دکتری مدیریت به اهمیت و جایگاه ام بی تی آی در عرصه علمی توجه بیشتری داشته اند. لذا سوالی که درآزمون دکتری سال مطرح گردیده است را خدمت حضور ارایه می نمایم.
خواهشمند است با توجه به اینکه آیا واقعا پرسش از روایی کافی برخوردار است و با توجه به گزینه های مطرح شده آیا سوال از صحت کافی برخوردار می باشد نظر خود را بفرمایید.
از توجه و عنایت شما سپاسگزارم.
سوال ۷۶ افرادی که عقلایی و خلاق هستند و همچنین احتمالات آینده را از طریق تجزیه و تحلیل در می یابند دارای چه نوع شخصیتی هستند.
۱٫حسی-منطقی ۲٫ حسی -عاطفی ۳٫شهودی-منطقی ۴٫شهودی – عاطفی
با تشکر و سپاس
لازم به ذکر است پاسخ سوال مورد نظر توسط سازمان سنجش گزینه ۳ اعلام گردیده است .
جناب رسولی سلام
چه جالب که این نکته را فرمودید. خیلی جالب است. مسلما از MBTI در ایران در آینده چیزهای بسیاری خواهید شنید.
موفق و پیروز باشید.
با سلام مجدد
هدف اصلی بنده از ارسال این مطلب ارسال سوالی بود که در رابطه با میزان اعتبار سوال کنکور مطرح شده داشته ام
حال آنکه با عنایت به تلاش های عزیزان در خانه ام بی تی آی خود در جریان اشاعه ام بی تی آی در عرصه علمی کشور بوده و
پایان نامه هایی دزر این باره مطالعه نموده ام.
از توجه مجدد شما سپاسگزارم
خواهشمند است با توجه به اینکه آیا واقعا پرسش از روایی کافی برخوردار است و با توجه به گزینه های مطرح شده آیا سوال از صحت کافی برخوردار می باشد نظر خود را بفرمایید.
از توجه و عنایت شما سپاسگزارم.
سوال ۷۶ افرادی که عقلایی و خلاق هستند و همچنین احتمالات آینده را از طریق تجزیه و تحلیل در می یابند دارای چه نوع شخصیتی هستند.
۱.حسی-منطقی ۲. حسی -عاطفی ۳.شهودی-منطقی ۴.شهودی – عاطفی
با تشکر و سپاس
لازم به ذکر است پاسخ سوال مورد نظر توسط سازمان سنجش گزینه ۳ اعلام گردیده است .