کارکردن. چیزی که همه ما مجبور به انتخاب آن هستیم. پس چرا همه ما در مورد این فرایند استرس داریم؟ آمار همواره نشان دادهاند که ما سعی داریم از کارمان رضایت داشته باشیم. با این حال، حتی اگر از کارتان نفرت داشته باشید و یا از هر روز رفتن به سرکار خسته شدهاید، باید این کار را انجام دهید. چرا؟
-۱ کارکردن کار سختی است. چه کارتان را دوست داشته باشید چه از آن بدتان بیاید، چه ۲۰ ساعت در هفته کار کنید چه ۲۴ ساعت در روز، اصلا مهم نیست که منصبتان چیست، کارکردن کار سختی است. ما مجبوریم هر روز و هر روز کار کنیم. ما مجبوریم که کارت ساعت زنی خود را بر اساس انتظارات کارفرمایمان و نه انتظارات خود بزنیم. از این کار احساس خوبی ندارید؟ اصلا مهم نیست. شما مجبورید که کار کنید. حتی اگر کاری که انجام میدهید را دوست داشته باشید، شغل شما یکی از چالشبرانگیزترین بخشهای زندگیتان خواهد بود.
-۲ کارکردن همیشه روحتان را تغذیه نمیکند. گاهی اوقات شما میتوانید در خواب کارتان را انجام دهید. شاید کارتان به شما انگیزه ندهد و یا برایتان الهامبخش نباشد. شما فکر میکردید کارتان دقیقا آن چیزیست که میخواستید … اما این اتفاق نیافتاد. حال، کارتان تبدیل به چیزی شده است برای پول درآوردن و پرداخت بدهیهایتان.
-۳ کارتان تمام نخواهد شد مگراینکه آخر شب کارت بزنید. در بسیاری از موارد شما محل کارتان را ترک میکنید و تازه کار اصلیتان شروع میشود. فرزندانتان، همسرتان، باشگاهتان، دوستانتان، خانه و خانوادهتان همه نیازمند کمی وقت و انرژی هستند. بعضیوقتها، این کارها بیشتر از کار اصلیتان نیازمند توجهتان هستند، به خصوص اگر بخواهید همه آنها را در چند ساعت انجام دهید.
-۴ کارکردن لزوما باعث خوشبختی شما نخواهد شد. اگر از زندگی خود راضی نیستید و از آن احساس خوشحالی نمیکنید، تعداد بسیار کمی از شغلها هستند که میتوانند خوشحالی و خوشبختی را به زندگیتان هدیه دهند. خوشبختی از درونتان باید شروع شود. شما باید از آن چیزی که هستید خوشحال باشید، تنها با این کار است که شغلتان میتواند برایتان معنادار شده و زندگیتان را بهتر کند.
-۵ کار همیشه به سرانجام نمیرسد. شما همیشه میخواهید کاری که الان در حال انجامش هستید را به سرانجام برسانید…اما همیشه این اتفاق نمیافتد. در آخر کار میبینید که نتیجه کار با آن چیزی که در ذهنتان بود زمین تا آسمان فرق میکند. حالا چه باید بکنید؟
-۶ کار میتواند آن چیزی که هستید را تغییر دهد. شغل شما میتواند هویتتان، زندگیتان، افرادی که با آنها دمخور هستید و نیز آیندهتان را تعریف کند. اگر زندگی خود را دوست ندارید، پس در مورد کاری که انتخاب میکنید چه باید گفت؟ غیر از این مورد دیگر گزینهای وجود خواهد داشت؟
-۷ کارتان میتواند شما را به مسیری اشتباه رهنمون سازد. ترفیع درجه همیشه هم بهترین اتفاق زندگیتان نخواهد بود. سمَت جدید بعضیاوقات آن چیزی که به دنبالش بودید را به شما نخواهند داد. در برخی موارد، یک ترفیع درجه میتواند مسیر زندگیتان را به طور کلی تغییر داده و شما را از دستیابی به رؤیاهایتان محروم سازد.
-۸ کار مساوی با امنیت نیست. وقتی من برای شروع کسبوکار خودم شرکتی که در آن کار میکردم را رها کردم، همکارم به من گفت که اگر جای من بود هیچ وقت این ریسک را قبول نمیکرد؛ او به دنبال امنیت در زندگی بود. تعریف شما از امنیت چیست؟ امنیت بسته به نوع نگاهتان و تعریفتان از سبک زندگی تغییر میکند. چیزی که برای همکار من امنیت به حساب میآید – یعنی یک چک حقوق در آخر هر ماه – میتواند ریسک زیادی برای من داشته باشد زیرا جلوی پیشرفتم را خواهد گرفت. دو سال بعد از این که کارم را ترک کردم، آن سازمان تعطیل شد و همکارم به دنبال شغل دیگری گشت. امنیت کاملا بستگی به نوع نگاه شما دارد.
-۹ کار به شما آزادی مالی نخواهد داد. ضربالمثلی در دنیای کارآفرینی وجود دارد که میگوید: شغل «درست بعد از یک شکست» تعریف میشود. دلایل زیادی برای اثبات این گفته وجود دارد. حقوقتان هر چقدر هم باشد، اینکه مخارجتان با درآمدتان همخوانی داشته باشد بسته به شانس شما دارد. شاید با ترفیع درجه حقوقتان نیز زیاد شود. اما جالب است بدانید که با افزایش درآمد، مخارجتان نیز افزایش پیدا خواهد کرد. شما مجبورید هر هفته به سرکار خود بازگردید زیرا بدون آن ورشکست خواهید شد. سفر آزادی مالی زمانی شروع خواهد شد که درآمدتان از مخارجتان بسیار بیشتر باشد. با داشتن یک شغل معمولی این کار یک رؤیا خواهد بود.
-۱۰ کار در یک چشمبرهمزدن ناپدید میشود …. مگر اینکه کنترل آن را به دست بگیرید. پدر و مادرم همیشه یک رؤیا در سر دارند و در مورد آن با من صحبت میکنند. به دانشگاه برو، یک شغل برای خودت پیدا کن و تا بازنشستگی کار کن. نکته خندهدار این است که این رؤیا در دنیای مدرن به ندرت جواب خواهد داد. تعدیلهای سازمانی، کوچکسازیها، برونسپاریها، متوقفکردن استخدام و بسیاری موارد دیگر خیلی وقت است که این رؤیا را نابود کرده است. درحالیکه نیاز به ساختن یک زندگی هیچگاه از بین نخواهد رفت، روش انتخاب ما برای ساختن یک زندگی درحال تغییر بوده و در طول زمان شکل دیگری به خود میگیرند.
شاید روش دیگری را باید پیش بگیرید و آن تبدیل ایدههای بزرگ خود به یک کسبوکار مستقل است.
آیا هنوز برای شخص دیگری کار میکنید و یا خود را از قید و بندها آزاد کردهاید تا کسبوکار خودتان را شکل دهید؟
ایده بزرگتان چیست و چگونه میخواهید آنرا به یک کسبوکار تبدیل کنید؟
مجتبی کریمی، مدیر سایت IranMBTI و عضو دپارتمان MBTI خانه توانگری
منبع: Huffington Post
دیدگاه (3)
خیلی خوب بود.ممنون
لطفا تست و آزمونها رو به سایت برگردونید .. اگر قرار به ترفیع محتوا و ب روز کردن تستها بود هم حتما تاالان انجام شده .. لطفا اگه قراره هزینه ها هم بالا بره زودتر اینکارو بکنید و آزمونها رو برگردونید .. بیصبرانه منتظریم .. سپاس
باسلام و عرض وقت بخیر
سپاس از مطلب خوبتون.