سه روش اساسی که آزمون مایرز-بریگز میتواند به شغل شما کمک کند (و سه روش که نمیتواند)
آزمون ارزیابی شخصیتی مایرز-بریگز یا MBTI به همان اندازه که نامهنگاری در ادارات دارای اهمیت است، در برنامهریزی شغلی نقش بسزایی دارد. هر کسی که با مشاور دبیرستان یا مشاور شغلی دانشگاه خود دیداری داشته است، شکلی از این آزمون را گذرانده و شاید تیپ چهارحرفی خود را میداند.
برای کسانی که با MBTI آشنایی ندارند باید بگوییم که این ابزار شخصیتشناسی بر مبنای چهار جفت ترجیحی بوده که هر جفت دارای دو قطب مخالف است. این قطبها عبارتند از: درونگرایی/ برونگرایی؛ منطقی/ شهودی؛ احساسی/ فکری؛ منظم/ منعطف. بر اساس نحوه پاسخدهی شما به سوالات آزمون، چهار جفت تیپ MBTI شما مشخص خواهد شد. هر یک از هشت ترجیح این ابزار با یک حرف نشان داده میشود (مثلا E برای برونگرایی) یعنی ممکن است تیپ شما ENFP یا ISTJ باشد.
ابزار MBTI بیش از ۷۰ سال قدمت داشته و به صورت دورهای مورد تجدیدنظر قرار گرفته و صحت آن مورد ارزیابی قرار میگیرد.
بنابراین اگر شما تیپ چهارحرفی خود را میدانید، آیا لازم است از آن استفاده کنید؟ اگر پاسخ مثبت است چگونه باید این کار را بکنید؟ با سه روش این ابزار میتواند به شما در انتخاب مسیر شغلی کمک کند. البته با سه روش این ابزار نمیتواند کمکی به شما کند.
۱- انتخاب مسیر شغلی
چگونه میتواند به شما کمک کند
اگرچه این ابزار نمیتواند به طور معجزهوار به شما بگوید که چه کاری میتواند در زندگیتان انجام دهید، اما میتواند در بدستآوردن یک چشمانداز برای تصمیمگیری در خصوص آینده کاری و اهداف شخصی به شما کمک کند. اگر میخواهید اطلاعاتی بیش از حالت معمول را در خصوص راهنمایی شغلی بدست آورید، به شما توصیه میکنیم که دیگر ابزارها و آزمونهای شخصیتشناسی را نیز مطالعه کنید.
زمانیکه گزارش بازخورد خود از آزمون MBTI یا دیگر منابع را دریافت میکنید، سعی کنید از مطالعه آنها به عنوان منبع نهایی پرهیز کنید. هیچگاه از نتیجه یک ابزار شخصیتشناسی برای انتخاب یک شغل واحد استفاده نکنید. زندگی آنقدر پیچیده است که با این ابزارها هرگز نمیتوان آنرا به طول کامل شناخت. صرفا از آنها به عنوان یک راهنمای ساده برای کاوشها و اکتشافات آتی استفاده کنید. هدف باید توسعه احتمالات باشد، نه محدودساختن آنها. این مسأله اگر قرار باشد با مسیر شغلی خود کلنجار بروید میتواند شما را اذیت کند. به خاطر داشته باشید که قرار نیست همه چیز برنامهریزی شده باشد. برنامهریزی بیشازحد (و یا پایبندی زیاد به یک کار تعیینشده) میتواند باعث از بین رفتن فرصتهایی شوند که برآمده از شانس بوده و یا زمانیکه شما علایق، تجربیات و دانش خود را به شیوهای منحصربفرد با هم آمیختهاید بوجود آمدهاند.
چگونه نمیتواند به شما کمک کند
اکثر مراکز کاریابی و مشاوره شغلی از این ابزار بهره میبرند و میتوانند به شما کمک کنند تا حوزههای گستردهتری که شاید مطلوب شما باشند را در نظر بگیرید. اما MBTI هرگز نمیتواند به شما بگوید که کدام مسیر را باید دنبال کنید. اگر یک آزمون ساده این توانایی را دارد پس هر دانشکده و مدرسهای بر روی زمین میتواند این موضوع مهم را ادعا کند و تمام نگرانیهای ما در مورد دو سوال مهم یعنی «برای چه اینجا هستیم؟» و «قرار است با زندگیمان چه کنیم؟» همه به زبالهدان تاریخ خواهند رفت.
۲- دانستن اینکه که هستید
چگونه میتواند به شما کمک کند
این ابزار محبوب میتواند به شما کمک کند تا خود را کمی بهتر بشناسید. شاید بتوانید یاد بگیرید که چگونه خود را بیشتر بپذیرید و یا اینکه بتوانید نقاطقوت طبیعی خود را تقویت کرده و نقاط ضعف بالقوه خود را مدیریت کنید. برای مثال پیش از اینکه از ابزار MBTI استفاده کنم، نمیدانستم که یک «درونگرا» هستم؛ جالبتر اینکه حتی نمیدانستم درونگرابودن به چه معناست. تنها چیزی که میدانستم این بود که دوستانی دارم که مرا با انرژی اجتماعی بیحدوحصرشان خسته میکنند و برخی اوقات نمیدانستم که چرا نمیتوانم حتی یک چهارم انرژی و اشتیاق آنها را داشته باشم.
به محض اینکه ترجیحات خود را شناختم و فهمیدم که معنی درونگرایی چیست، به این نتیجه رسیدم که نیاز من به داشتن اوقات تنهایی و دوربودن از افراد برای تجدید انرژی چیز عجیبی نیست و با آن احساس راحتی کردم. دانستن همین یک ترجیح باعث شد که دیدگاه و چشمانداز من نسبت به یک بخش از وجود خودم شفاف و واضح شود و حالا از آن بعنوان یک مزیت استفاده میکنم. اگرچه عموما از گردهماییهای اجتماعی دوری میکنم، اما برای کارکردن در یک رویداد، شرکت در یک کلاس و یا مشارکت در یک گروه داوطلب میشوم که همه این مشارکتها به من اجازه میدهد که با دیگران در قالب یک روش ساختارمند و در مقیاس کوچک ارتباط برقرار کنم.
چگونه نمیتواند به شما کمک کند
همانند تعیین مسیر زندگی، هیچ ابزار ارزشیابی وجود ندارد که بتواند به اندازه کافی هویت و موجودیت شما را به عنوان یک انسان توصیف کند. در کنار تمام ارزشهایی که این نوع ابزارها دارند، اما صرفا نمیتوانند سابقه، پیشزمینه، شرایط زندگی، شاخصههای فرهنگی و بسیاری از عوامل دیگر که بر روی ما تأثیر گذاشته و باعث شکلگرفتن ما میشوند را تعیین کنند. علاوهبراین، باید بدانیم که که همه ما درجهای از همه هشت ترجیح شخصیتی را دارا هستیم و در واقع شخصیت ما ترکیبی از آنهاست.
اگر ابزار MBTI به شما میگوید که شما یک «منعطف» یا P هستید (که مخالف آن «منظم» یا J است)، این بدان معنا نیست که شما منحصراً رفتارها و صفات یک فرد منعطف را به نمایش میگذارید. بلکه این معنی را میدهد که، به طور کلی، گرایشات شما به سمت منعطف بودن، قویتر از گرایشات شما به سمت منظمبودن است. درجه درست بودن این مسأله وابستگی کامل به میزان قویبودن ترجیح «منعطف» یا P شما دارد؛ به خاطر داشته باشید که این قطبیت یا Dichotomy صرفا دارای منطق صفر و یک یا سیاه و سفید نیست.
۳- شناخت اطرافیان
چگونه میتواند به شما کمک کند
فرض کنید نمرات ترجیح شهودی (N) یک فرد بالا باشد، این بدان معناست که فرد موردنظر در وهله اول در جمعآوری اطلاعات روش تصویر کلی را به روش جزئینگری ترجیح میدهد. این فرد به احتمالات و استعارهها علاقه بیشتری دارد و در عوض علاقه چندانی به دقت و تمرکز به حقایق و واقعیتها ندارد. این دسته از افراد با کسانی که درجه منطقیبودن (S) بالایی دارند و درکشان نسبت به دنیای اطرافشان با آنها تفاوت دارد ارتباط نزدیکی برقرار نمیکنند. اگر این فرد به ابزار MBTI مجهز باشد خواهد دانست که رویکرد جزئیبین و واقعبین یک فرد S نسبت به دنیا میتواند تعادل خوبی با دیدگاه ایدهآلگرا و کلینگر وی داشته باشد.
حال اگر به این ابزار بینظیر مجهز باشید درک و صبرتان نسبت به افراد بالا خواهد رفت. مسلم است که برای شناخت اطرافیانتان به این نوع ابزارها نیازی ندارید، اما ابزاری همچون MBTI میتواند چارچوب مناسبی برای فکرکردن و صحبتکردن درباره تفاوتها به ما داده و به ما بیاموزد که از تفاوتهای شخصیتی موجود در خود و دیگران به نحو احسن استفاده کنیم. توانایی شناخت و کارکردن با دیگران مطمئنا میتواند کلید موفقیت حرفهای شما باشد.
چگونه نمیتواند به شما کمک کند
این چهار حرف نمیتوانند به شما توضیح دهند که چرا رئیس شما اینقدر بداخلاق و دمدمیمزاج است و یا همکارتان در حسابداری پرمدعا و یا دیگر همکارتان در فروشهای برونسازمانی حرفهای بیربط میزند. هرگز تصور نکنید که MBTI یک ابزار شناسایی و عیبیابی است و باز هم میگوییم، که به هیچوجه نمیتواند تمام طیف عوامل اثرگذار بر زندگیمان و هویتمان را به نمایش بگذارد. به یاد داشته باشید که همچون مورد دوم، از MBTI صرفا به عنوان یک راهنما برای شناخت خود و دیگران میتوان استفاده کرد. اگر از نتایج این آزمون به عنوان برچسبهای بی برو برگرد بر روی دیگران استفاده کنید، به روابط خود آسیب جدی وارد کرده و تواناییهای افراد که فراتر از یک برچسب ساده هستند را از قلم خواهید انداخت.
حواستان باشد، در پایان روز، یک ابزار ارزشیابی ساده نمیتواند شما یا شخص دیگری را تعریف کند. این صرفا یک ابزار است – یک راهنما برای کمک به شما که در مورد نحوه تعامل با دیگران، پردازش اطلاعات و رویکردتان نسبت به دنیا بیشتر فکر کنید. دانش و اطلاعاتی که از آزمون به دست میآورید اهمیت بیشتری دارد نه برچسب چهارحرفی آن.
مجتبی کریمی، مدیر سایت IranMBTI و عضو دپارتمان MBTI خانه توانگری
منبع: The Muse