ابزار ارزیابی شخصیت مایرز-بریگز (MBTI) برای دهههای متمادی است که تبدیل به یک سنجش استاندارد برای ارزشیابی شخصیتی شده است. اما از زمانیکه Susan Cain و دیگر متفکران ما را ترغیب نمودند که درباره مزایای رهبری درونگرا بیشتر تفکر کنیم، استفاده از ابزار MBTI با کمی ابهام همراه شده است. در تحقیقات اخیری که مؤسسه CPP، متولی اصلی انتشار آزمون MBTI در دنیا، ارائه نموده حاکی از آن است که «تیپ شخصیتی MBTI به شکل پیچیدهای با موفقیت و شکست اثرگذاری بین فردی ارتباط دارد».
Michael Segovia، مدرس ارشد MBTI به برخی از سوءتفاهمها که اخیراً اکثر ما در خصوص MBTI به آن برمیخوریم پرداخته است.
۱- درونگرا و برونگرا وجود خارجی ندارد
Segovia اظهار میدارد که: «اکثر ما عادت کردهایم که افراد را با القابی همچون برونگرا (Extrovert) یا درونگرا (Introvert) خطاب کنیم، اما در اصلی چنین چیزی صحت ندارد. هیچ کسی به طور کامل و خالص درونگرا یا برونگرا نمیباشد». در عوض، ما تمایل داریم که از این القاب ظاهری استفاده کنیم. به قول وی همه این مسائل به محتوا و مضمون شرایطی که در آن قرار داریم وابسته است. وی میافزاید: «اگر شما در شرایط آموزشی باشید ممکن است کمی برونگراتر شوید تا بتوانید به شکل بهتری با معلمتان ارتباط برقرار کنید همانگونه که ممکن است در منزل ساکتتر و یا به اصطلاح درونگراتر به نظر برسید».
این جملات به این معناست که: شما این توانایی را دارید که هم برونگرا باشید و هم درونگرا، بنابراین از نتایج آزمون یا موقعیتهای پیشین به عنوان بهانهای برای رشدنکردن استفاده نکنید.
۲- ما در میانه قرار گرفتهایم
او میگوید: «از لحاظ آماری در آمریکا، ۴۹ درصد افراد تمایل بیشتری به برونگرایی داشته و ۵۱ درصد درونگرا هستند. در حقیقت این اعداد در سراسر جهان با کمی اختلاف ثابت میباشد. در فرهنگ آمریکا جملهای داریم که میگوید برونگراها افراد سالمتری هستند. شاید این طرز تفکر درست نباشد زیرا رهبران غولهای فناوری دنیا یعنی Facebook، Twitter و دیگر استارتآپهای موفق افرادی بودهاند که تمایل بیشتری به درونگرایی دارند.
این جملات به این معناست که: در طراحی فرهنگ سازمانی خود انعطافپذیر باشید. برای مثال، ایجاد محیطهای کاری کاملا باز یا اتاقهای محصور و دربسته میتواند نیمی از کارکنان شما را برنجاند. پس اینگونه محیطها را بگونهای طراحی کنید که هر دو ترجیح برونگرایی و درونگرایی افراد در نظر گرفته شده باشد.
۳- این آزمون دائماً در حال تغییر است
آزمون MBTI در سال ۱۹۴۳ ارائه شد و از آن پس هر چند سال یکبار تغییرات و تجدیدنظرهای عمده در خصوص آن اعمال میشود. بنابراین اگر مدت زمان زیادی از گذراندن این آزمون گذشته است، پیشنهاد نمیکنیم حساب زیادی روی آن باز کنید. Segovia میگوید: «ما در CPP یک تیم بزرگ از محققان در اختیار داریم که به طور کامل بر روی اعتبار و اطمینان گزارشها و نیز زبان آن وقت گذاشته و کار میکنند. اکنون بعد از سالیان متمادی تا حدی پیش رفتهایم که با کمک نسخه آنلاین آزمون، در عرض ۲۰ دقیقه میتوانیم این آزمون را بگذارنیم».
این جملات به این معناست که: استفاده از آزمونهایی نظیر MBTI بیش از پیش راحت شده است که این بدان معناست که دیگر بهانهای وجود ندارد که این ابزار را در سازمانتان استفاده نکنید.
۴- آزمونهای ابتدایی تناقضات خود را دارند
مدرس ارشد CPP میافزاید: «هنگام انجام آزمون MBTI به این نکته پی بردیم که افرادی که تمایل بیشتری به برونگرایی دارند، بیشتر در مورد کارهایی که اخیراً انجام دادهاند فکر میکنند نه کارهایی که معمولا انجام میدهند. برای مثال اگر فرد در محل کارش روز سختی را پشت سر گذاشته باشد، به احتمال خیلی زیاد در آزمونش تمایل بیشتری به نظم، برنامهریزی و سازمان دارد – حتی اگر در حالت عادی هیچ تمایلی به این مسائل نداشته باشد. همکاران ما در مؤسسه CPP، آزمون را بگونهای بروزرسانی کردهاند که از بروز چنین اشتباهاتی تا حد امکان جلوگیری شود.
این جملات به این معناست که: هیچ آزمونی وحی منزل نیست. وقتی در حال ارزیابی خود یا شخص دیگری هستید، همیشه ملاحضات و شهود خود را به کار ببندید.
مجتبی کریمی، مدیر سایت IranMBTI و عضو دپارتمان MBTI خانه توانگری
منبع: CPP Blog