آیا در محیط کار خود سردرگم شده‌اید؟ دانستن تیپ شخصیتی می‌تواند به شما کمک کند (بخش اول)

اگر از وضعیت خود در محیط کار خسته شده‌اید، شاید اولین عکس‌العلتان تغییر شغلتان باشد. این تصمیم به دلایلی می‌تواند بهترین تصمیم بوده و یا نباشد. این موضوع بستگی به دلایل ریشه‌ای خستگی و سردرگمی شما دارد. برای کشف اینکه چرا چنین احساسی دارید و در قبال آن چه کاری می‌توانید انجام دهید، بهترین کار می‌تواند شناخت بیشتر خودتان باشد.

تیپ شخصیتی، همانگونه که در ابزار ارزشیابی شخصیتی مایرز بریجز (MBTI) تشریح شده است، در خصوص ترجیحات ما نسبت به اینکه چگونه فکر می‌کنیم، رفتار می‌کنیم و در محیط کار ارتباط برقرار می‌کنیم دید مبسوط و عمیقی می‌دهد. دانستن تیپ شخصیتی می‌تواند تأثیر شگرفی بر روی رضایتمندی شغلی ما داشته باشد.

در اولین وهله چه چیزی به شما انگیزه کارکردن می‌دهد؟

MBTI هر تیپ شخصیتی را با چهار حرف نشان می‌دهد. این چهار حرف به چهار ترجیح ما اشاره دارند که عبارتند از: سبک کسب انرژی، سبک جمع‌آوری اطلاعات، سبک تصمیم‌گیری و سبک زندگی. دو حرف وسطی تیپ ما که همان ترجیحات «شیوه جمع‌آوری اطلاعات» و «شیوه تصمیم‌گیری» است، «انگیزاننده‌های اصلی» ما در محیط کار هستند و نقش عمده‌ای در رضایتمندی شغلی بازی می‌کنند. میزان لذت و یا نفرت از کار به شدت به میزان تطابق وظایف و مسئولیت‌های ما با این ترجیحات خاص ارتباط دارد. وقتی تلاش می‌کنید که تناسب خود را با شغلتان افزایش دهید، نگاهی به وظایف و مسئولیت‌های خود بیاندازید و بررسی کنید که تا چه میزان با انگیزاننده‌های اصلی شما همخوانی دارند. این مسأله به طور اساسی به هویت شما بستگی داشته و نوع موقعیت‌ها و فعالیت‌هایی که بیشترین همخوانی را با شما دارند تعیین می‌کند. درحالیکه اکثر ما تا حدی این مسائل را رعایت می‌کنیم، اما به ندرت پیش می‌آید که درنگی کرده و لیستی از چیزهایی که به ما انگیزه می‌دهند را تهیه کنیم.

آیا یک «تصویر کلی» را ترجیح می‌دهید یا جزئیات روز به روز را؟

اولین قدم در شناسایی انگیزاننده‌های کاری، شناسایی سبک جمع‌آوری اطلاعات شماست. در ادبیات MBTI، از این سبک در قالب دو ترجیح منطقی (S) و شهودی (N) استفاده می‌شود. اگر شما به واقعیت‌ها، اعداد و ارقام و اطلاعات جزئی علاقمندید، به احتمال زیاد باید دارای ترجیح منطقی (S) باشید. از سوی دیگر، اگر به احتمالات آینده و تصویری از اینکه می‌توانید اوضاع را بهتر کنید علاقمندید، احتمالا یک شهودی (N) هستید. اکثر ما از هر دوی این ترجیحات استفاده می‌کنیم، اما در یکی از این ترجیحات راحتتر بوده و به صورت طبیعی رفتار می‌کنیم.

دومین قدم این است که نحوه تصمیم‌گیری خود را مشخص سازید. اگر با استفاده از برهان علی معلولی یا بررسی اوضاع از نظر مزایا و معایب، تصمیم‌گیری منطقی و هدفمند را پیش می‌گیرید، شاید دارای ترجیح فکری (T) هستید. در این حالت شما نگاه دقیقی به سیستم خواهید داشت و اگر نواقصی در آن موجود باشد نسبت به رفع آنها اقدام خواهید کرد. از طرف دیگر، اگر تصمیماتتان را اول از همه بر روی اینکه مسأله بگذارید که چگونه از ارزش‌هایتان تبعیت کرده و تصمیم شما چه تأثیری بر آن ارزش‌ها خواهد گذاشت به احتمال زیاد یک احساسی (F) هستید. در بسیاری از موارد، شما به دنبال «درستی» است، پس می‌توانید تصمیمات خود را بر اساس آن اتخاذ کنید. در این مورد نیز بسیاری از ما از هر دو ترجیح استفاده می‌کنیم اما در ترجیحی موفق خواهیم بود که کمترین اتلاف انرژی را در آن داشته باشیم.

ترکیب این ترجیحات (منطقی و شهودی، فکری و احساسی) تعیین‌کننده میزان رضایت ما از شغلمان است. از ترکیب این چهار ترجیح به چهار الگو دست می‌یابیم که عبارتند از:

  • ST: افرادی که این دو ترجیح را دارا هستند دوست دارند کارشان دقیق و صحیح باشد.
  • SF: صاحبان این دو ترجیح دوست دارند خدماتی آنی و بدون درنگ به افراد ارائه دهند.
  • NF: این افراد الهام‌بخش دیگران هستند تا در طولانی‌مدت به رشد لازم برسند.
  • NT: افرادی که در این گروه قرار می‌گیرند به دنبال ایرادها و کاستی‌های سیستم می‌گردند و می‌خواهند تا با ارائه یک راهکار بلندمدت نسبت به رفع و اصلاح امور اقدام کنند.

هر چند بسیار بعید به نظر می‌رسد که یک شخص فقط در محدوده ترجیحات خود عمل کند، اما اگر بتوانید بخش اعظمی از وقتتان – تقریباً ۶۰ درصد – را در ترجیحات مخصوص خود صرف کنید، در محیط‌ کاری خود پرانرژی‌تر و راضی‌تر خواهید بود. برعکس، اگر بخش اعظمی از وقت خود را خارج از محدوده ترجیحاتتان صرف کنید، هنوز هم شایستگی لازم را دارا خواهید بود اما احساس تخلیه انرژی می‌کنید.

iStock_catherine-blog-atd2-300x200

یک تصویر کلی از زندگی کاری خود داشته باشید

اگر احساس می‌کنید که نیاز به تغییر دارید، به کارتان به چشم یک تصویر کلی بنگرید نه اینکه به شکل جزء جزء. ببینید دو حرف وسط تیپتان چگونه با یک سطح نقشتان، واحدتان و شرکتتان همخوانی دارد.

بیایید ابتدا از شرکتتان شروع کنیم. نقش کنونی شما شاید به ترجیحاتتان همخوانی خوبی نداشته باشد، اما فرهنگ کلی شرکت تا حدی با هویت و انگیزاننده‌های شما همراستا است. به دنبال یک نقش جدید بودن در داخل شرکت شاید خیلی بهتر از جستجوی کار در یک شرکت دیگر باشد. آیا سازمان شما یک تصویر وسیعتر از آینده را دنبال می‌کند (شهودی) یا بیشتر بر روی پرداختن به مشکلات کنونی متمرکز است (منطقی)؟ آیا تصمیماتی که اتخاذ می‌شود بیشتر بر مبنای منطق و تحلیل هدفمند و بازگشت سرمایه است (فکری) یا به دنبال پشتیبانی از ارزش‌های اساسی و ایجاد یک هارمونی و اجماع نظر در تصمیمات است (احساسی)؟

اگر اکنون صاحب نقشی هستید که نیازمند میزان بالایی از واقعیت‌ها، اطلاعات و تصمیم‌گیری منطقی است، اما کل سازمان به دنبال یک تصویر کلی و تأثیرگذاری مثبت در جهان است، شاید پذیرفتن نقش‌های دیگر در داخل سازمان امکان شکوفاشدن ترجیحات طبیعی شما را فراهم سازد؟ یا به عبارت دیگر شما می‌توانید وظایف جدیدی را در همین نقشی که دارید بپذیرید بگونه‌ای که بیشترین همخوانی را با دو حرف میانی تیپ شخصیتی شما داشته باشد. (ST، SF، NF و NT)

به خاطر داشته باشید که ممکن است یک شرکت فعالیت بر اساس تصویر آینده خود را بر مبنای افراد انجام داده و یاعث ایجاد تفاوت و ارزش می‌شود (NF)، اما با یک رفتار مبتنی بر ST، عملیات خود را بر مبنای کارهای روز به روز چیده و تصمیاتی مبتنی بر منطق، اطلاعات جزئی و حقیقی و هدفمند اتخاذ کند. درحالیکه همین مساله باعث ایجاد یک پیچیدگی خاص در تصمیم‌گیری می‌شود، اما نوع جدیدی از احتمالات را نیز به نمایش می‌گذارد.

اگر شما منطقی‌بودن (S) و فکری‌بودن (T) را ترجیح می‌دهید، ممکن است در رده‌های بالایی سازمانی نقش رضایت‌بخش‌تری بدست آورید. این نقش بیشتر از اینکه فعالیت‌محور باشد، نیاز به تصور و ایده‌پردازی بیشتری دارد. اما اگر نقش‌های موجود در شرکتتان به شدت با ترجیحات شما همخوانی دارد، ممکن است از پذیرفتن نقش‌های جدیدی که سردرگمی شما را کم کند لذت برده هر چند فرهنگ عمومی سازمان زیاد با ترجیحات شما همخوانی نداشته باشد.

 این مطلب ادامه دارد….

مترجم: مهندس مجتبی کریمی (عضو دپارتمان MBTI خانه توانگری)

منبع: CPP Blog

اشتراک گذاری

WhatsApp
Telegram

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

مطالب مرتبط