INFJ ها بسیار دوست دارند دنیا را تبدیل به مکانی بهتر کنند.

IMG_20160115_234442

کارکرد غالب INFJ ها شهودی درونریزی‌شده (Ni) است بدین معنا که آنها می‌دانند در آینده قرار است چه کاری انجام دهند. افکار آنها همیشه در آینده سیر می‌کند و تخیالتشان در مورد آینده را با آن کسانی که لازم است بدانند به اشتراک می‌گذارند. با این حال در این شرایط به سختی می‌توان ذهنیت آنها را تغییر داد. این تیپ شخصیتی تمایل زیادی به تغییر دادن دنیا دارد. مشاغلی که INFJها تمایل طبیعی به آن دارند عبارتند از:

  • INFJکتابفروش
  • کتابدار (محبوبترین شغلی INFJها)
  • نویسنده
  • آموزگار
  • مربی
  • وکیل
  • و متخصص منابع انسانی

اگر شما هم یک INFJ هستید نظرات خود را در مورد خصوصیات خاص خود به صورت Comment برای ما بگذارید و یا در تلگرام پیامتان را به @karimimojtaba بفرستید تا با نام خودتان در کانال و وب‌سایت IranMBTI منتشر شود.

 

 

اشتراک گذاری

WhatsApp
Telegram

دیدگاه (2)

  • پری سا حسینی پاسخ

    سلام
    تیپ شخصیتی من INFJ هست. من در تهران دانشجو هستم و در حال حاضر درخوابگاه با دوستانم زندگی میکنم . اوایل سازگار شدن با آدمهای متفاوت واقعا برام سخت بود . دوستام همه برونگرا و من درونگرا بودم ،تا حدی یکی از دوستام بهم میگفت تو افسرده ای! بعضی هاشون منعطف و من خیلی منظم بودم .
    اوایل خیلی با هم مشکل داشتیم اما کم کم که تونستم تیپ شخصیتی خودم و دوستانم و بشناسم دلیل خیلی از رفتارهاشون و متوجه میشدم و یاد گرفتم که چطور باید باهشون برخورد مناسب داشته باشم .
    دیگه نسبت به خودم هم احساس بدی نداشتم چون تیپ شخصیتی خودم را شناخته بودم.
    پری سا حسینی

    ژانویه 19, 2016 در 1:22 ب.ظ
  • INFJ پاسخ

    من یک infj هستم. جمع بندی که از همه تحلیل ها رسیدم این هستش که ما ها باید کاری را انتخاب کنیم که کاملا در بستر استقلال و آزادی باشد. و روند کار ما اینطور تعریف میشود که اول دوست داریم ایده پردازی کنیم، و بعد آن ایده را طوری مطرح کنیم که موجی محبت به دیگران هم بشود. در این دو مرحله یعنی ساخت ایده و عرضه آن ما باید صفر تا صد کار را بدست خود داشته باشیم و الا به بیشترین رشد خود نمیرسیم.
    یک مطلب دیگر هم اینست که ما دوست داریم که فقط درگیر ایده خود باشیم. هم در ساخت و هم در عرضه.
    مثلا من خودم دوست دارم چیز های جدید و اصل های جدید را بدانم تا اینکه بخواهم مصداق های آن را در داستان ها بخوانم. برای همین در داستان نویسی خسته میشوم ولی از اینکه خود ایده ها را مطرح کنم، به شکل زیبا واقعا لذت میبرم. یعنی نه میتوان داستان بخوانم و نه میتوان داستانی عرضه کنم.
    و اینکه یک قاعده کلی هم مطرح است. اینکه عرضه ایده ها هم به عنوان محبت در یک رابطه خصوصی و یک رابطه عمیق بین افراد مطرح شود. یعنی برای ما صحبت کردن برای دو نفر به صورت عمیق در یک رابطه عمیق زیبا تر است تا یک سخنرانی!!!
    اینها چیز هایی بود از خودم، شاید رفقا هم همینطور باشند!

    دسامبر 4, 2018 در 9:56 ق.ظ

پاسخ دادن به INFJ لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

مطالب مرتبط