تمرین اول MBTI به شرح زیر می باشد که پاسخ دانشجویان کلاس + پاسخ مسئول دپارتمان MBTI نیز به آن پیوست شده است .
دانشجویان کلاس می توانند نظرات بیشتر خود را نیز به این گروه اضافه کرده و با یکدیگر بحث و گفتگو کنند.
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
۱٫ پاسخ خانم رهنما
به نظر من معمولا ۲۳ ۲۴ سالگی سن مناسبی برای ازدواج پسر ها نیست
ازدواج یه اقا و خانم ۲۳ ساله از اونجاییکه خانم ها به طور متوسط زودتر به بلوغ فکری و عاطفی می رسند این احتما ل وجود داره که اقا چند ساله دیگه پشسمون بشه و حس کنه خیلی زود خانواده تشکیل داده و حتی می تونسته به موقعیتهای بهتری برسه و با فرد بهتری و جوونتراز همسر فعلیش که ازدواج کنه.
این زوج ۲ تیپ تقریبا” متفاوت دارند با ۲ نگرش متفاوت پس بهترین راه اینه که تیپ خودشون و همدیگه رو خوب بشناسن تا مسائلشون رو راحتتر حل کنند.من در نظر می گیرم که هر دو ادمهای طبیعی و سالم از لحاظ روانی هستند و مشکل خاصی ندارند که از هم پنهان کنند.
باید به این اقا توضیح داد که برونگرایی اش باعث میشه که :دوست داره بیشتر حرف بزنه-سوال کنه و ازش سوال بشه- توی جمع ها باشه و ….
چون برونگراست افکارش زودتر به حرفهاش تبدیل میشه و چون فکری است راحتتر و بدون دغدغه ناراحت کردن طرفش سوالاتش رو رک می پرسه و انتظار این رو هم داره که اینگونه ازش سوال کنند.
اقا داوری کننده هستند وسبک زندگیشون با برنامه است و انتظار دارند با گذشت زمان بیشتر همدیگر و بشناسند و طبق زمانبندی ذهنی شون جلو بروند.
و خانم درونگرا است احتمالا دوستان کمی داره و خود افشایی اش نسبت به اقا کمتر هست و ارامترالبته در طول زمان وقتی اقا وارد حریم امنش شد این خود افشایی بیشتر خواهد شد و مطمئنا” توی ذهنش سوالاتی هست راجع به خانواده و … ولی اروم اروم و با کلی فکر که مبادا اقا از این سوال ناراحت شه و بهش بربخوره (چون خانم احساسی است ).و چون ملاحضه کننده هستند کمی بی برنامه تر جلو می ان و شاید برنامه ریزی ذهنی خوبی برای پیشبرد رابطه نداشته باشه.
================================================
پاسخ شما مطالعه شد. به نکات خوبی اشاره کردید و توانستید تیپ هر دو نفر را به خوبی تحلیل کنید.
فقط برای اطلاعات بیشتر بهتر است چند نکته را بدانید: کمک گرفتن از کارکردها بسیار می تواند در شناخت شخصیت و تیپ اشخاص کمک کند. برای مثال کارکرد غالب هر دو نفر تصمیم گیری است با این تفاوت که کارکرد اصلی مرد Te و کارکرد اصلی زن Fiاست. تصمیم گیری مرد به صورت منطقی و فکری است ولی تصمیم گیری زن احساسی و براساس ارزش های شخصی می باشد.نکته مسئله ساز در این قسمت می تواند همین باشد که کارکرد غالب هر دو نفر تصمیم گیری است و جمع آوری اطلاعات کارکرد اصلی هیچ یک از طرفین نیست و …… از این طریق( بررسی کارکردها) می توانید پیش بینی ها و توصیه هایی برای ادامه رابطه داشته باشید .
نیک صور – دپارتمان MBTI خانه توانگری
۲٫ پاسخ آقای مقومی
با سلام
به نظرم آقا باید مهلت بیشتری به خانم بدن تا ایشون بتونه احساسات خودشون رو بروز بدن و صمیمیتی که خانم احساس راحتی در اون بکنه به وجود بیاد
…………………………………………………………..
ممنونم از این طرح نو و بازآموزی درس های دوره
برقرار باشید
=========================================
ابتدا از شما تشکر می کنیم که به سوال مطرح شده پاسخ دادید و ما را در این طرح همراهی کردید.
پاسخ شما به ترجیح درونگرایی و احساسی بودن خانم مربوط می شود که صحیح است.
اما چند نکته:
خانم دارای ترجیح ملاحظه کننده می باشد به همین دلیل تصمیم گیری برایش دشوار است و آقا به دلیل ترجیح داوری کننده می خواهد سریعاً تصمیم گیری کند و به نتیجه برسد و همین موضوع یکی از نگرانی های آقا است.
علاوه بر بررسی تیپ شخصیتی از طریق هر یک از ترجیحات،تفسیر تیپ شخصیتی از طریق کارکردها نیز می تواند باعث آگاهی بیشتر افراد از روابط طرفین شود. کارکردهای آقا عبارت اند از: Te, 2-Si, 3-Ne, 4-Fi کارکردهای خانم نیز عبارت اند از: Fi 2-Se 3-Ni 4-Te
با بررسی و مقایسه کارکردهای هر دو نفر می توانید توصیه هایی برای طرفین و پیش بینی هایی در مورد رابطه شان داشته باشید.
برای مثال کارکرد غالب هر دو نفر تصمیم گیری است با این تفاوت که کارکرد اصلی مرد Te و کارکرد اصلی زن Fiاست. تصمیم گیری مرد به صورت منطقی و فکری است و تصمیمش را سریعاً مطرح می کند ولی تصمیم گیری زن احساسی و براساس ارزش های شخصی است و آن را به سرعت عنوان نمی کند(تصمیمش را می گیرد ولی اعلام نمی کند) .نکته مسئله ساز در این قسمت می تواند همین باشد که کارکرد غالب هر دو نفر تصمیم گیری است و جمع آوری اطلاعات کارکرد اصلی هیچ یک از طرفین نیست. هر دو در حال تصمیم گیری بدون جمع آوری اطلاعات اند و این موضوع می تواند برای آنها مشکل ساز شود. کارکرد کمکی هر دو نفر جمع آوری اطلاعات است که به صورت بررسی جزئیات می باشد و دقیق شدن در امور با این تفاوت که جمع آوری اطلاعات در آقا به صورت درونی است و در خانم برونی می باشد و به همین صورت کارکردهای بعدی.
نیک صور- دپارتمان MBTI خانه توانگری
۳٫ پاسخ خانم عاقلی
=================================
به نکات خوبی اشاره کردید و تونستید تیپ هر دو نفر را به خوبی تحلیل کنید و توصیه های مناسبی برای آنها داشته باشید.
فقط برای اطلاعات بیشتر بهتر است چند نکته را بدانید: کمک گرفتن از کارکردها بسیار می تواند در شناخت شخصیت و تیپ اشخاص کمک کند. برای مثال کارکرد غالب هر دو نفر تصمیم گیری است با این تفاوت که کارکرد اصلی مرد
Te و کارکرد اصلی زن Fiاست. تصمیم گیری مرد به صورت منطقی و فکری است ولی تصمیم گیری زن احساسی و براساس ارزش های شخصی می باشد.نکته مسئله ساز در این قسمت می تواند همین باشد که کارکرد غالب هر دو نفر تصمیم گیری است و جمع آوری اطلاعات کارکرد اصلی هیچ یک از طرفین نیست و …… از این طریق( بررسی کارکردها) می توانید پیش بینی ها و توصیه هایی برای ادامه رابطه داشته باشید .
نیک صور – دپارتمان MBTI خانه توانگری
بر اساس تیپ های شخصیتی گفته شده، کارکردهای اصلی تا مغلوب این زوج به صورت زیر می باشد:
(پسر)ESTJ
Te
Fi
با توجه به کارکردها و البته سن این زوج، دختر ترجیح میدهد اطلاعات خود را به مرور زمان با دیدن پسر در شرایط مختلف کسب کند تا پرسیدن سوالات مختلف (مانند پسر) و درعین حال احساسات خود را درون ریزی کرده، که سبب کلافه شدن پسر میشود.
عدم شناخت دوطرف از کاردهای اصلی و معین سبب ایجاد سوتفاهم واختلاف نظر نظیر آنچه بیان شد، میشود. پسر متهم به خشک و ضمخت بودن، به طرز اعصاب خردکنی به ریز مسائل پرداختن و دختر متهم به عدم بروز احساسات و عدم توجه به مسائل می شود.
کارکردهای غالب و معین مهمترین نقاط قوت افراد بوده و باید از این کارکردها غافل نشد، در عین حال در یک رابطه شناخت و توجه به این کارکردهای طرف مقابل سبب کاهش سوتفاهمات و اختلافات می شود.
طرفین باید به این نکته توجه داشته باشند که کارکردهای سوم و چهارم سمّ رابطه بوده و باید مراقب بروز این کارکردها در خود و طرف مقابل باشند.
==================================
به هر سه بخش خواسته شده به خوبی پاسخ دادید.
همان طور که به درستی اشاره کردید، “کارکردهای غالب و معین مهم ترین نقاط قوت افراد است و باید از این کارکردها غافل نشد”، نکته مسئله ساز در این قسمت می تواند همین باشد که کارکرد غالب هر دو نفر تصمیم گیری است و جمع آوری اطلاعات کارکرد اصلی هیچ یک از طرفین نیست .
نیک صور- دپارتمان MBTI خانه توانگری
با سلا م و عرض ادب و احترام وضعیت دو زوج بر اساس کارکردهای غالب تا مغلوب:
آقا:
کارکرد غالب این آقا Te می باشد که به این معناست که ایشان کارکرد اولشان تصمیم گیری است و این تصمیم گیری را بر اساس منطق و عقل و به صورت برون گرایانه و با جمع آوری اطلاعات از بیرون انجام می دهند.
کارکرد دوم ایشانSi جمع آوری اطلاعات است که به رویکردی جزئی نگرانه و با توجه به جزییات انجام می شود وایشان این کار را به صورت درون گرایانه و از طریق اطلاعات درونی انجام میدهند.
کارکرد سوم ایشانNe جمع آوری اطلاعات به صورت از کل به جزء و شهودی است که به صورت برون گرایانه و از بیرون فراهم می شود.
کارکرد چهارم ایشان (مغلوب)Fiتصمیم گیری بر اساس ارزشهای شخصی است که به صورت درون گرایانه صورت می گیرد.
خانم:
کارکرد غالب این خانمFi نیز تصمیم گیری است که بر اساس ارزشهای شخصی و به صورت درون گرایانه و اطلاعات درونی صورت می گیرد.
کارکرد دومSe این خانم جمع آوری اطلاعات به صورت جزئی نگرانه و به صورت برون گرایانه است
کارکرد سومNi ایشان جمع آوری اطلاعات به صورت شهودی و کلی نگرانه و به صورت درون گرایانه می باشد.
کارکرد جهارم یا مغلوبTe ایشان تصمیم گیری به صورت منطقی و برون گرایانه می باشد.
پیش بینی مین گذاری های رابطه:
• کارکرد غالب هر دو نفر تصمیم گیری است آقا این تصمیم گیری را به صورت برون گرایانه انجام میدهد و تصمیمات خود را نیز اعلام می کند(این کارکرد مغلوب خانم است) و در ضمن با توجه به اینکه تصمیمات خود را بر اساس منطق می گیرد از خانواده و سایر مسائلی که نیاز می بیند سوال می کند در حالی که خانم نیز در حال تصمیم گیری است اما این کار را به صورت درون گرایانه انجام می دهد و اعلام نمی کند بنا براین این سوئ تفاهم برای آقا پیش میاید که شاید او رابطه را جدی نمی گیرد
• چون کارکرد غالب هر دو تصمیم گیری است باید دقت کنند که تصمیم گیری را با اطلاعات ناقص و کم و زود هنگام انجام ندهند.
توصیه های من :
• افراد درون گرا با انسانهایی که احساس نزدیکی می کنند رفتار برون گرایانه نشان می دهند پس این آقا به شرطی که صبر کنند تا رابطه نزدیکتر شود مشکلشان با درون گرایی خانم حل میشود و درضمن ایشان باید بپذیرند که خانم درون گرا ست پس باید به تنهایی ایشان احترام گذاشته شود. به نظرشان خانم بی حوصله نیایداین تصویر غلطی است که برون گراها از درون گراها دارند.
• اقا باید بداند که سیستم تصمیم گیری خانم بر اساس ارزشهای شخصی است و رابطه براش از اهمیت بسیار بالایی بر خوردار و اگر انرا بروز نمیدهد به علت درون گرایی است نه بی تقاوتی.
• آقا تیپ شخصیتی شان Jاست و کارها را سیستماتیک پیش می برند در حالی خانم تیپ P هستند و روش خاص خود را برای حل مسائل دارند.
در مرحله اول باید گفت که آقا کارکرد اصلی شون Te هستش که دوست دارن تفکراتشون رو بروز بدن. بر عکس خانم که کارکرد اصلیشون Fi هست ترجیح میده تا احساساتش رو درونریزی کنه. به نظر من خانم بیشتر دوست داره تا از خود آقا اطلاعات کسب کنه تو این سنی هم که هستن کارکرد معینشون که Se هستش داره غالب میشه و هنوز در حال جمع آوری اطلاعات هستش.
آقا باید کمی در مورد درونگرایی خانم حوصله و صبر از خودش نشون بده. آقا هم باید به خودش اجازه بده که کارکرد احساسیشون کمی بیشتر خودش رو بروز بده هر چند این ترجیح آخرین کارکردشونه که اون رو هم درونریزی می کنند.
به نظر من ایجاد تفاهم بین این دو تا تیپ کمی مشکل هستش. چون کارکردهای اصلیشون تقریبا مخالف همدیگه هست و این عامل باعث میشه تا سوءتفاهم های زیادی بین این دو نفر بوجود بیاد.
دلیل نپرسیدن در مورد خانواده هم بر میگرده به ترجیح ملاحظه گر بودن این خانوم. ایشون ترجیح می دن تا تمام اطلاعات موردنیازشون رو به صورت دقیق و جزئی جمع آوری کنن و در آخرین مرحله تصمیم گیری بکنن. به این دلیل که آقا J هستن کمی صبر و حوصلشون رو باید بالا ببرن و نگران این موضوع نباشن. خانم هم باید کمی ترجیح J خودشون رو بالا بیارن و تصمیم نهایی رو سریعتر اعلام کنن.
به نظر من مسأله زیاد جدی نیست. فقط باید این مسائل بین دو نفر گفته بشه تا جلوی سوءتفاهم ها گرفته بشه.
پیروز و فرخنده باشید.
۱٫ یک ESTJ به دنبال اطلاعات به اثبات رسیده می باشد و برای اطلاعاتی که از طریق حواس ۵ گانه خود ریافت می ¬کند اهمیت زیادی قائل است. کارکرد اصلی وی تصمیم گیری می باشد و این تصمیمات را برونریزی می¬کند به عبارت دیگر از کارکرد اصلی خود در دنیای بیرون استفاده می کند. از طرف دیگر کارکرد معین وی که جمع آوری اطلاعات می باشد را دونریزی می کند. وی در درون خود احساس آشفتگی می کند و به دنبال راهی برای جمع آوری اطلاعات است. از سوی دیگر برای خانم(ISFP) نیز جمع آوری اطلاعات کارکرد معین وی می¬ باشد. چرا که کارکرد اصلی وی نیز تصمیم گیری می¬باشد و ترجیح جمع آوری اطلاعات وی کارکرد دوم وی می باشد که آن را برونریزی می¬کند. پس شاید خانم به دلیل درونگرا بودن انرژی لازم را به آقا که برونگرا می باشد نمی دهد و وی احساس استیصال می¬کند. و کارکرد معین وی کمرنگ تر عمل می کند و بنابراین به تصمیم گیری آقا به عنوان کارکرد اول با استفاده از اطلاعات دقیق و جزئی(به علت S بودن) کمک نمی کند.
۲٫ از آنجایی که کار کرد اول آقا، کارکرد آخر خانم می باشد و بالعکس ممکن است در تصمیم گیری یکدیگر را درک نکنند. توجه به ترجیحات و تفاوت های آن و آگاهی از این تفاوت برای هر دو آن¬ها ضروری است. به علت درونگرا بودن خانم این حس که به نظر می رسد وی حوصله ندارد و یا تمایلی به صحبت و واکاوی مسئله ندارد با توجه به برونگرا بودن خانم در صورت ناآگاهی طرفین ممکن است مسئله ساز شود. هم چنین آقا به دنبال کسب انرژی از دنیای بیرون خود بوده و سعی می¬کند با صحبت این انرژی را از طرف مقابل دریافت کند که به دلیل درونگرا بودن خانم ممکن است احساس کند با گارد بسته خانم مواجه است. تمایل ذاتی خانم به فکر کردن همیشگی و بعد عمل در تقابل با تمایل به بلند فکر کردن و دست به عمل شدن آقا ممکن است برای طرفین خوشایند نباشد. از سوی دیگر تمایل ذاتی و ترجیح آقا به تجزیه و تحلیل مسائل و منطقی بودن وی در تصمیمات و رک و صریح بودن اقا (T) در تقابل با احساس نگرانی خانم از احساس طرف مقابل و اینکه موضوعات را شخصی می کند(F) ممکن است مسئله ساز شود. از طرف دیگر آقا برای خود استانداردی دارد و تبعیت از این استاندارد در تصمیم گیری برایش حائز اهمیت است، به دنبال علت و معلول می باشد اما خانم بیشتر درگیر رابطه است و خوب و بد خود رابطه برای وی حائز اهمیت است
۳٫ توجه و آگاهی نسبت به تفاوت ترجیحات یکدیگر گام نخست برای تلاش به ماندن و لذت بردن از رابطه برای طرفین می باشد. اقا به علت برونگرا بدون باید از حرافی و تلاش بیش از حد برای به صحبت آوردن خانم خودداری کند به احساسات طرف مقابل و تمایل ذاتی وی به درونی فکر کردن احترام بگذارد. توجه به احساسات خانم(F) به ویژه قبل از تصمیم گیری. با توجه به اینکه خانم از کارکرد اصلی خود در دنیای درون خود استفاده می کند شناخت دقیق وی از سوی آقا ضروری می باشد. وی تصمیم گیریهای خود را درونریزی می کند و ممکن است به زبان نیاورد.
سلام
شما با تیپ شخصیتی ESTJبا کارکرد اولتون که فکری هست به تصمیم گیری می پردازید و این تصمیم رو برون ریزی می کنید اما دختر خانم هم درونگرا هستند و هم کارکرد اولشون تصمیم گیری با قوه احساسی هست که برون ریزی نمی کنند و شما ممکن است آن را به وضوح در ابتدا نبینید ولی مطمئنا با گذر زمان و ایجاد صمیمیت درونگرایی ایشان مقابل شما کاسته شده و گاردی که احساس می کنید از بین خواهد رفت .در درجه اول شما با دریافت اطلاعات ایشان که به صورت جزئی نیز می باشد روبرو هستید و شاید در شما احساس مرموز بودن ایجاد کند از طرفی کارکرد اول ایشان کارکرد چهارم شماست پس حق بدید که تا شناخت بیشتر ، برخی رفتار های ایشان برای شما ناشناخته باشد .
از طرفی شما از نظر مشربی SJ هستید و و به دنبال اطلاعات دقیق و اثبات شده هستید و تا حدودی تحملتون کمه در صورتی که دختر خانم SP هستند و انعطاف پذیرند و برای تکانه و اکنون زندگی می کنند پس درک کنید که همچون شما که قاطع و واقع بین هستید نباشند و نیازهای دریافتی شما را در ابتدا نشناسند و عکس العمل مورد انتظار شما را منعکس نکنند .
اگر به نقاط ضعف خودتون واقف باشید می تونید در مقابل اونها عکس العمل مناسب نشون بدید مثلا ممکن است کد های اخلاقی محکمی برای خود و دیگران قائل باشید و هنگام تحمیل معیارهاتون به دیگران دیکتاتور به نظر برسید پس این کار در طرف مقابل حس تدافعی میده اگر انعطاف بیشتری از خودتون نشون بدید نجات پیدا می کنید .
شما با تحلیل گری منطقی و بدون توجه به شخصی که باهاش روبرو هستید ممکنه با تصمیماتتون تاثیری روی طرف بذارید که شما رو سرد و بی توجه نشون بده .پس به احساسات ایشون بهای بیشتری بدید .دختر خانم فردی اروم و حساس هستند که دوست دارن خیلی از جزئیات زندگیشونو برای خودشون نگه دارند و این دقیقا چیزی هست که در مقابل شما احساس گارد گرفتن ایجاد می کنه .اگر به شما اعتماد و اطمینان پیدا کنند بیشتر زندگیشونو بروز میدن .تیپ افرادی همچون این خانم اغلب اشتباه درک میشن پس لطفا توی این تله شناختی نیفتید .
حواستون باشه این افراد ادمای به شدت حساسی هستند اگر می خواید رابطه تون خراب نشه مراقب انتقاداتون باشید چون احساس توهین میکنن و علاقه شونو از دست میدن . اینو هم بدونید که اگر شما رو بپذیرند و بهتون اعتماد کنن دیگه همه انرژیشونو براتون میذارن فقط لطفا سوء استفاده نکنید :دی
چند پله ای از قواعد و اصول ذهنیتون پایین بیاید تا رابطه ارومتر و شادتری داشته باشید .
کارکرد آقا :
Te – Si -Ne -Fi
کارکرد خانم :
Fi- Se – Ni – Te
کارکرد اول آنها کاملا متضاد است .آقا کاملا منطقی و بدون در نظر گرفتن ملاحظات شخصی سوال میپرسد ولی خانم احتمالا پرسش ها را شخصی میکند و چون درونگرا هم هست لزدمی به توضیح زیاد نمیبیند .
البته چون خانم درونگراست احتمال دارد که کارکرد دوم خود را بروز دهد .
کارکرد سوم آنها شبیه است پس با افزایش سن تفاوت کارکردی آتها کمتر میشود .
کارکرد چهارمشان کاملا متفاوت است پس در بحرانها احتمال تنش وجود دارد .
روش زندگی خانم به دلیل p بودن خیلی در قالبهای قراردادی نمی گنجد پس لازم است آقا انعطاف پذیرتر شوند ..
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
سرکار خانم ملکی، تحلیل شما بررسی شد. کارکردها را به درستی تشخیص داده اید.” آقا کاملا منطقی و بدون در نظر گرفتن ملاحظات شخصی سوال میپرسد ولی خانم احتمالا پرسش ها را شخصی میکند و چون درونگرا هم هست لزومی به توضیح زیاد نمی بیند”
نکته ای برای یادآوری:
آقا به دلیل داشتن ترجیح J می خواهد خیلی سریع ازمرحله زمان آشنایی به مرحله تصمیم گیری برسد. خانم به دلیل داشتن ترجیح P به زمان بیشتری برای تصمیم گیری نیاز دارد.
نیک صور-دپارتمانMBTIخانه توانگری
ESTJ
کارکرد اصلی:TE
کارکرد معین :SI
کارکرد سوم : NE
کارکرد چهارم :FI
با توجه به سنشون کارکرد اول نقش بیشتری درفعالیت ها شون داره و ازونجایی که این کارکرد برون ریزی شده هم هست بیشتر مشخص هست، شناخت ایشون سخت نیست چون همونی هستند که به چشم میاد . کارکرد اصلی ایشون نشون دهنده نحوه تصمیم گیری است.ایشون علاقه شدیدی به تصمیم گیری دارن و یک تحلیل منطقی از موقعیت تصمیم گیری ارائه میدن ودیگران این اقا رو مردی منطقی ،عادل و بدون در نظر گرفتن احساسات شخصی و ملاحظات عاطفی میبینند¬¬¬¬.
این خصوصیات باعث میشه که بخوان خیلی سریع ازمرحله زمان اشنایی به مرحله تصمیم گیری برسند.
با توجه به اینکه از لحاظ مشرب در طبقه SJ ها قرار دارن از ویژگی های این گروه رو دارا هستند:خشک وبدون انعطاف به نظر میان،مدیریت اجرایی بالایی دارن،بسیار خوش قول و پایدار به تعهدات هستند ،تمایل به کنترل رابطه و اتفاقات دارن، آداب و رسوم براشون بسیار مهمه و چون خودشون به سلسله مراتب قدرت احترام زیادی میذارن از دیگران هم همین انتظار رو دارن.اگرچه در روابط خود ثابت قدم هستند ولی زندگی احساسی و اجتماعی آنها به اندازه سایر جنبههای زندگی براشون مهم نیست.در داوری نسبت به دیگران راحتن و میتونند از نظم و انضباط فراوان برخوردار باشند.
در زمان بحران کارکرد مغلوب که Fهست فعال میشه و ایشون رو فردی با شیوه تصمیم گیری منطبق یا سلایق شخصی میکنه و در این موقعیت به حال و احساسات دیگران توجه میکنه اما ممکنه که کسی متوجه این نوع تصمیم گیری نشه چرا که در درونریزی شده است.
زن،۲۳ سال
ISFP
کارکرد اصلی :FI
کارکرد معین :SE
کارکرد سوم : NI
کارکرد چهارم : TE
با در نظر گرفتن سنشون فعالیت کارکرد اصلی برای این خانوم که احساسی بودن هست بیشتر از بقیه کارکرد هاست اما چون این ویژگی درون ریزی شده است در برخوردهای با دیگران نمایان نیست و اطرافیان ایشون رو با کارکرد معینشون میشناسند که نمایان کننده نوع اطلاعات گرفتن هست،یعنی در دریافت اطلاعاتشون فردی جزیی نگرو دقیق وپایبند به تجارب خود و بزرگان هستند.اما چون در دنیای درونیشون بیشتر به مسایل مربوط به تصمیم گیری از طریق احساسات شخصی می پردازن در تصمیم گیری سرعت عمل آقا رو ندارن و بیشتر تمایل دارن بدون وجود قانون و مقرراتی برای تصمیم گیری و با آزادی کامل به این مسئله فکر کنند.
از لحاظ مشرب ایشون در گروه SP ها قرار دارند یعنی نمیشه اعتماد صد در صد به قول هاشون کرد ،ریسک پذیرند،بازه زمانی و استقلال عمل میخوان و هیجانشون زود فروکش میکنه ،ایشون انعطاف پذیری بالایی دارن و روابط احساسی و اجتماعی براشون ارزش زیادی داره.
در زمان بحران کارکرد ۴ و مغلوب فرمان عملشون رو به دست میگیره که T هست ایشون تو این زمان میتونه مدیریت بحران خودش رو به نمایش بذاره و تصمیماتی منطقی و به دور از حواشی و استثنائات بگیره. ازونجایی که برون ریزی میشه این کارکرد دیگران هم از تصمیماتی که میگیره بی نصیب نمیمونن.
این زوج در مسایل زیر میتونن دچار مسئله بشن:
زمان انجام کارها،آقا اصرار به روشن شدن تکلیف دارن و خانوم همچنان به زمان احتیاج دارن برای تصمیم گیری.
آقا براشون احترام و رسوم و قراردادهای رفتاری حرف اول رو میزنه حتی اگر باعث دلخوری بقیه بشه و خانوم بسته به حال اطرافیان و خودشون در انجام اداب و رسوم انعطاف به خرج میدن حتی اگر عادلانه به نظر نیاد.
ازونجایی که دریافت اطلاعات هردو در کارکرد سوم به بخش شهود مربوط میشه بیشتر به اینجا و اکنون توجه داشته باشند که ممکنه باعث بشه برای آینده نگری در زندگی دچار خللی باشند.
در جمع ها ممکنه برونگرایی آقا باعث بشه خانوم درونگرا تر از اونچه که هست نشون داده بشه و به نوعی عدم تناسب به چشم بیاد.
خانوم به عمق روابط عاطفی و اجتماعی تمایل بیشتری نشون میدن که با سیستم صفر و یکی اقا هماهنگ به نظر نمیاد و این یه کمبود دائمی حس رومانتیکی تو رابطه رو به خانوم میده.
توصیه ها:
در مورد سوالی که پرسیدن(انقدری که باید از خونوادم نمیپرسه آیا مسئله جدیست؟) از نظر من نه مساله جدی نیست! چون خانوم به شیوه خودشون دارن تصمیم میگیرن ایشون نمیخوان آقا رو مجبور به تعریف کردن کنن و خودشون دارن با دقت بررسی میکنن اما کاملا درونی و هر وقت لازم بدونن اعلام میکنن اما خب نباید این پروسه طولانی بشه چون زمان زیاد بردن باعث میشه هیجانشون فروکش کنه و از طرفی آقا دچار سردرگمی بشه ، اون گاردی هم که احساس میشه به خاطر تفاوت I ,E بودن این دو نفر هست و نه به این خاطر که علاقه ای وجود نداره.
بهتره که آقا با تحت فشار قرار ندادن خانوم تو زمینه انتخاب و زمان اعلام نظرشون محیطی امنتر برای خانوم به وجود بیارن و به جای اصرار به زمان مشخص بهشون یه بازه زمانی بدن که تو اون بازه اعلام نظر کنن و ازونطرف خانوم بتونن که با حس امنیت بیشتری روابط خانوادگی خودشون رو گسترده تر کنن.
به جای اینکه تاکید بر گذروندن این دوره داشته باشن به آینده بیشتر توجه کنن.
خانوم سوالات و نظراتشون رو نمایان کنن تا آقا حس ارامش رو به دست بیارن .
به آزادی عمل خانوم و چارچوب های آقا احترام گذاشته بشه.
اما در کل به نظر من زوج خوبی هستن چون نه تنها میتونن همدیگر رو تکمیل کنند،بلکه تو شرایط بحرانی هر دو تصمیمگیری میکنن و مسائل انباشته نمیشه اگر چه بار بیشتر کنترل رابطه تو این لحظات با خانومه چون مدیریت بحران آقا ضعیف تر هست.
(چقدر آقا باهوش و زرنگن که تو ۲۳ سالگی دکترا میخونن!)
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
سرکار خانم امیری، با دقت زیاد و به خوبی این مسئله را تحلیل کردید.
از خواندن این تحلیل لذت بردم، به شما تبریک میگویم.
هر سه بخش خواسته شده را پاسخ دادید و به نکات بسیار خوبی اشاره کردید :
“به سلسله مراتب قدرت احترام زیادی میذارن از دیگران هم همین انتظار رو دارن” به همین دلیل اصرار دارند که خانواده ها در جریان قراربگیرند تا مسئله رسمیت بیشتری داشته باشد.
“از آنجایی که دریافت اطلاعات هردو در کارکرد سوم به بخش شهود مربوط میشه بیشتر به اینجا و اکنون توجه داشته باشند که ممکنه باعث بشه برای آینده نگری در زندگی دچار خللی باشند”.
نیک صور-دپارتمان MBTIخانه توانگری
کارکرد اصلى آقا:te
وفرعى si
کارکرد اصلى خانم:fi
وفرعى se
چون کارکرد اصلی خانم fi است پس در مرحله تصمیم گیریست و بر اساس ارزشهای شخصى و اعلام نمی کند و درونیست.و چون I هست کارکرد فرعیشو که کسب اطلاعات بر اساس جزییات هست رو رو نمی کنه.
ولی کارکرد اصلی اقا کارکرد تصمیم گیری بر اساس t وبسیار رک و صریح است.
اینها چون هردو N ندارند توجهی به اینده ندارند. و فقط حال رو می بینند.
توصیه میشه یه دورنمایی از اینده تو ذهنشون باشه و فراتر از حال رو هم ببینند
با تشکر.
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
کارکرد غالب و فرعی هر دو نفر را به درستی مشخص کرده اید و به موارد صحیحی اشاره کرده اید” کارکرد اصلی خانم fi است پس در مرحله تصمیم گیریست و بر اساس ارزشهای شخصى و اعلام نمی کند و درونیست”.
برای کامل تر شدن، مواردی را به تحلیل شما اضافه می کنیم:
کارکردهای آقا: Te Si Ne Fi
کارکردهای خانم:Fi Se Ni Te
کارکرد اصلی هر دو نفر همان طور که شما به درستی اشاره کردید تصمیم گیری است، اما به شیوه های متفاوت. کارکرد دوم هردو جمع آوری اطلاعات است، این دو اطلاعات را با جزئیاتشان دریافت می کنند. کارکرد سوم هر دو نیز جمع آوری اطلاعات است که در میانسالی به آنها اضافه می شود در این زمان هر دو کلیات را نیز در نظر می گیرند، آینده نگری را نیز اضافه می کنند. و در آخر کارکرد مغلوب هر دو مجددا تصمیم گیری می باشد که معکوس کارکرد اول است. مسئله ای که می تواند در رابطه این زوج مشکل ساز شود این است که کارکرد نخست هر دو نفر تصمیم گیری است و جمع آوری اطلاعات در کارکرد اول هیچ یک از آنها دیده نمی شود.هر دو قصد دارند سریعا تصمیم گیری کنند و همین می تواند در زندگی مشترکشان تنش زا باشد.
نیک صور-دپارتمان MBTI خانه توانگری
کارکرد اصلی آقا Te و بقیه به ترتیب :Fi ,Ne ,Si است .در خانم کارکرد اصلی Fi بوده و بقیه به ترتیب : Te ,Ni ,Se است .یعنی در آقا کارکرد اصلی فکری برون ریز است و در خانم احساسی درون ریز.با توجه به اینکه هردو ۲۳ ساله هستند پس هنوز کارکرد اصلی بیشترین رل را در دست دارد .
آقا :به حقیقت بیش از ادب بها می دهد , عیب ها را بطور طبیعی دیده و انتقاد می کند با منطق مجاب شده و اگر مسئله ای براساس منطق و عدالت باشد آنرا شخصی نمی کندو مجاب می شوداجتماعی است اما صریح بوده و در داوری نسبت به دیگران راحت است (شاید یکی از دلایل گارد گیری خانم همین باشد! چون شناخت آقا راحت است و همان است که دیده می شود).
خانم فردی است احساسی درون ریز یعنی بسیار حساس اما تمام مسائل قلبی و جزئیات زندگیش را برای خودش نگه میدارد .به این دلیل و درونگرا بودن آنقد ر که انتظار میرود در مورد خانواده آقا سوالی نمی پرسد ممکن است شور و اشتیاقش را در این مسئله عملا نشان دهد اما در این خصوص کمتر صحبت کند .تیپ خانم جوری است که وقتی گرم دیده می شود که فرد را بخوبی شناخته و به او اعتماد کند و شاید هنوز چون آقا را نشناخته پراشتیاق و گرم بنظر نمیرسد.
مشکلات احتمالی : آقا کدهای اخلاقی محکمی برای خود و دیگران قائل است و شاید معیارهایش را به خانم تحمیل کند پس بهتر است انعطاف پذیری خود را بیشتر کند چون شخصیت خانم به شدت حساس است .برخلاف آقا که اصلا توجه ندارد تصمیمیاتش روی دیگران چه تاثیری می گذارد و کاملا منطقی است خانم اگر نیازی را در دیگران ببیند به شدت تلاش می کند آنرا برآورده کند و اگر از نظر آقا توجیه نداشته باشد حتما تنش بوجود می آید پس هردو باید بر این مسئله واقف بوده و اگر خواهان انعطاف نباشند ازدواج نکنند .
برخلاف آقا که عاشق برنامه ریزیست خانم این کاررا دوست نداردو این قضیه هم در صورتی که حل و فصل نشود به شدت مشکل ساز است .آقا به راحتی انتقاد کرده و خانم به شدت در این مورد آسیب پذیراست و حتی توهین میداندمگر اینکه قبول کند انتقاد جزوی از رویه آقاست و توهین بحساب نمی آید .
در کل حس میکنم اگر ازدواج کنند هردو باید خود را برای تکامل کلی آماده کنند وگرنه شاید نتوانند کنار بیایندبخصوص خانم بیش از اندازه پذیراست و دیگران را براحتی قبول می کند و اگر کنار نیاید شاید از نیازهایش گذشته و به شدت فرسوده شده و قربانی محسوب شود .
ترجیحات
جذب انرژی : درون گرا جذب اطلاعات : حسی تصمیم گیری :احساسی نحوه زندگی : نا منظم
دختر
ISFP
کارکردها
Fi
Se
Ni
Te
ترجیحات
جذب انرژی : برون گرا جذب اطلاعات : حسی و شمی تصمیم گیری :فکری نحوه زندگی : منظم
پسر
ESTJ
کارکردها
Te
Si
Ne
Fi
کارکرد اول دختر احساسی درونگرا است و کارکرد معین او حسی برون گرا است .دختر به صورت معمول احساساتی و کم حرف است و به صورتی نکته سنج و ریزبین راجع به جزییات توجه می کند. کارکرد سوم او که احتمالا حدود ۳۰ سالگی بروز می کند ، شمی درون گرا است ونهایتا این که ایشان زیادی احساساتی به نظر می رسد که معلوم نیست از زندگی چه می خواهد و مسایل را شخصی سازی میکند. (از دید پسر)، SP ها مدیریت بحران خوب دارند ولی در کل مقرراتی نیستند و تیپ اسپرت تری دارند و مثل sj ها گیر نیستند .
کارکرد اول پسر فکری برونگرا است و کارکرد معین او حسی درون گرا است . پسر به صورت معمول راجع به فکر هایش صحبت می کند و به صورتی نکته سنج و ریزبین به همه چیز توجه می کند. کارکرد سوم او که احتمالا حدود ۳۰ سالگی بروز می کند ، شمی برون گرا است ونهایتا این که ایشان خشک و منطقی و نفوذ ناپذیر به نظر می رسد که مشکلی ندارد فقط بی محبت است. (از دید دختر) ، SJ ها خشک و دقیق به نظر می رسند و تمایل دارند هم امور منظم و طبق زمانبندی پیش برود و معمولا کلاسیک لباس می پوشند.
مین گذاری های رابطه
دختر:مهارتهای احساسی ایشان قوی بوده و بیشتر تمایل دارد از این طریق به بقیه توجه کند و مورد توجه قرار گیرد. و بر اساس کارکرد معین به اکنون و احساس لحظه ای توجه دارد. استقلال برایش ارزش است و از قوانین لذت چنذانی نمی برد. به علت نگرفتن فیدبک احساسی از همسر و زندگی ماشینی و قانونمند ، دیر یا زود خسته شده واحساساتش را درخودش میریزد و با حس منفی رفتار می کند و نداشتن آینده نگری باعث مایوس شدن و قضاوت زود می شود.
پسر:مهارت فکری قوی و کارکرد حسی باعث می شود انتخاب ترجیحی آنها بر اساس فکر و شواهد حال و تجارب گذشته باشد و یک دنیای منظم و سازمان یافته کعبه آمال اوست. فیدبک منفی از دختر آرزوها و درک اینکه ارزشهایش اعم از قوانین بی پایان و تحلیلهای منطقی ، رضایت و خوشحالی را به چشک های همسرش بر نمی گرداند و تلاشهای او برای بهبود رابطه به ثمر نمی نشیند و نداشتن آینده نگری باعث مایوس شدن و قضاوت زود می شود.
توصیه های لازم
دختر:ایشان باید راجع به احساساتشان وقتی آرامتر هستند ، با همسرش صحبت کند و داده های درست برای تحلیل در اختیارش بگذارد.
پسر:ایشان باید راجع به فانتزی های همسرش سوال بپرسد و با انجام آن و کاهش نظم و مقررات ذهنی خود در منزل ، سعی به نزدیک شدن به دنیای همسر خود کرده وپشتئانه احساسی او را نگهداری کند.
کارکرد آقا -Te 2-Si 3-Ne 4-Fi
و کارکرد خانم Fi 2-Se 3-Ni 4-Te
هست
یعنی آقا کارکرد تصمیم گیری برونریز دارد و کمی خشک هست دنبال منطق است و خانم چون درونگراست کارکرد معین خود یعنی دریافت اطلاعات را بروز میدهد که فردی جزیی نگر و خشک به نظر میآید
با توجه به درونگرا بودن خانم آقا بهتر است تا رفتار خود را از حالت خشک و منطقی به حالت احساسی تغییر دهد تا خانم کارکرد احساسی برونریز خود را نشان دهد
و همچنین بهتر است نسبت به احساسات خانم بیشتر توجه کند
اگر آقا بیشتر به دنبال رفتار منطقی و بازخواست خانم و به دنبال دلیل نحوه برخورد خانم باشد
این رابطه به شکست منجر خواهد شد
:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
پاسخ شما مطالعه شد. به نکات خوبی اشاره کردید و تونستید تیپ هر دو نفر را به خوبی تحلیل کنید و توصیه های مناسبی برای آنها داشته باشید.
کمک گرفتن از کارکردها بسیار می تواند در شناخت شخصیت و تیپ اشخاص کمک کند. برای مثال همان طور که به درستی اشاره کردید “با توجه به درونگرا بودن خانم آقا بهتر است تا رفتار خود را از حالت خشک و منطقی به حالت احساسی تغییر دهد تا خانم کارکرد احساسی برونریز خود را نشان دهد”.
یادآوری: کارکرد غالب هر دو نفر تصمیم گیری است با این تفاوت که کارکرد اصلی مرد Te و کارکرد اصلی زن Fiاست. تصمیم گیری مرد به صورت منطقی و فکری است ولی تصمیم گیری زن احساسی و براساس ارزش های شخصی می باشد.نکته مسئله ساز در این رابطه می تواند همین باشد که کارکرد غالب هر دو نفر تصمیم گیری است و جمع آوری اطلاعات کارکرد اصلی هیچ یک از طرفین نیست ، یعنی هر دو بدون جمع آوری اطلاعات به دنبال تصمیم گیری هستند.کارکرد دوم هر دو نفر دریافت اطلاعات به صورت منطقی است ولی با بروز متفاوت در آنها در آقا به صورت درون ریز و در خانم برون ریز.کارکرد سوم که در سنین میانسالی اضافه می شود و در این نمونه مربوط به جمع آوری اطلاعات است که در هر دو نفر به صورت شهودی است.یعنی در آن سن اطلاعات را به صورت کلی جمع آوری می کنند، به احتمالات نیز توجه می کنند و آن ها را هم در نظر می گیرند، در جمع آوری اطلاعات حس ششم خود را نیز در نظر می گیرند. فقط جمع آوری اطلاعات در آقا به صورت برونی می باشد و در خانم به صورت درونی که اطلاعات جمع آوری شده را فعلا بروزنمی دهد.
نیک صور-دپارتمان MBTI خانه توانگری
این آقا و خانم در سنی هستند که کارکرد اصلی و اول آنها فعال است یعنی آقا کاملا بر اساس عقل , منطق و متفکرانه تصمیم گیری میکند و همینطور در مورد آن صحبت کرده و اعلام می نماید, در مقابل این مسئله که خانم به طور احساسی تصمیم می گیرد و توضیحی نیز در مورد آن ندارد به واقع پیش خود بر اساس ارزش های شخصی خود تصمیم می گیرد و هیچ توضیحی نیز نمی دهد همین موضوع این دو نفر را به شکلی مقابل هم قرار داده است .
خانواده جزء حریم شخصی و مهم این خانم است و از آنجا که می داند آقا بدون در نظر گرفتن هیچ ملاحظه و مرزی اعضای خانواده او را به طور منطقی و صریح قضاوت خواهد کرد سعی در مقابله با این مسئله ترجیح می دهد این آقا وارد این حریم نشود.
این دو زوج در اواسط زندگی به نوعی درک متقابل خواهند رسید البته هر دو کارکردی مشابه را تجربه خواهند که یکی بروز می دهد و دیگری در درون خود اما در اواخر زندگی یا در زمانی که کارکرد مغلوب فعال فعال گردد مجددا مقابل هم قرار خواهند گرفت.
این خانم از آنجاییکه به شکل احساسی و درونی تصمیم گیری می کند مدام از آقا گله خواهد داشت که احساسات و ارزش های او را درک نمی کند و صراحت و منطق او را به شکل شخصی تفسیر خواهد کرد و آقا نیز معتقد است این رفتار و منش خانم کاملا گنگ بوده و با هیچ منطقی جور در نمی آید و یک گاردی که کلی انرژی از او میبرد در مقابل خود حس خواهد کرد و این خط مشی ها در مورد هر دو ممکن است در تمام مسائل ریز و درشت زندگی آنها تعمیم پیدا کند.
مورد بعدی این است که خانم در سبک زندگی P و آقا J است و این یعنی آقا مصر به انجام هر کار بعد از اتمام کار اول است در صورتی که خانم ترجیح می دهد هم زمان کارهای متفاوت انجام دهد آقا توقع دارد همیشه خانه مرتب و همه چیز در جای خودش باشد ولی خانم نظم خود را داشته و چارچوب گرفتن هر چیز برایش خوشایند نیست خانم دوست دارد هر از گاهی خودبه خودی بوده و یکدفعه تصمیم به سفر بگیرند ولی مرد ترجیح می دهد همه چیز برنامه ریزی شده باشد (F-T ) و البته از نظر آقا اول کار بعد تفریح و این تفاوت در سبک زندگی نیز مشکل ساز خواهد بود. اگر نسبت به این مسئله آگاه باشند و سعی در ایجاد یک درک متقابل داشته باشد می توان با این موضوع کنار آمد. و البته با توجه به مشرب این دو نفر که خانم sp و آقا sj است هم می توان به اختلافاتی از این دست رسید که در صورت درک این تفاوت ها می توانند مکمل هم باشند.
برای ایجاد درک متقابل خانم باید بیاموزد تا در مورد ارزش های شخصی و احساساتش با مرد خود صحبت کند و او را در جریان ارزش ها و مرز های خودش (یا به تعبیر دیگر منطق خاص خودش) قرار دهد و از مردش انتظار نداشته باشد که خودش باید بفهمد, نه خودش نمیفهمد! و همینطور متوجه منطق غالب بر این مرد باشد حرفها و تصمیمات او را برای خودش تعبیر شخصی نکند, بداند که او نمیخواهد چیزی را در تو بشکند و یا زیر سوال ببرد شخصیتش این است.
آقا نیز باید سعی کند ارزش های احساسی خانم را درک کرده به آنها احترام بگذارد و سعی در تحلیل و توجیه او نکند که خنم من این مسئله با عقل جور در نمی آید که نیاید بدان با احساس او جور در می آید و می توان به آن احترام گذاشت به همین سادگی به همین خوشمزگی. و سعی کند قضاوت نکرده و از بی منظور بودن تصمیماتش صحبت کند تا همسرش هم بتواند دنیای اورا درک کند.
با سلام
مرد برونگراست – سریع نزدیک می شود و انتظار همین صمیمیت را نیز دارد. بیشتر به حال توجه دارد. بعلت (اس) بودن برایش درک دختر سخت است. منظم و منقدی صریح است. پر از هیجان و انرژی است. مشرب (اس-جی) دارد که به قوانین خانواده بسیار پایبندند و کم تحمل در مدیریت بحران. کارکرد اصلی اش که برون ریزی هم دارد (تی) است که موجب می شود براساس شواهدی که می بیند یعنی کم حرفی دختر، عدم کنجکاوی نسبت به خانواده مرد و … نگران انتخابش بشود. کارکرد فرعی مرد (اس) است که درون ریزی می کند. بزودی به او کمک خواهد کرد که بیشتر در درونش به جزئیات فکر کند و در تصمیم گیریها از جزئیات بیشتری استفاده کرده و بالغانه تر تصمیم بگیرد.
زن آرام – براساس ارزشهای شخصی قضاوت می کند. بعلت درون ریزی کارکرد اصلی خود را آنچنان که هست نشان نمی دهد (شاید با صمیمیت بیشتر هم برونگراتر شود و هم مرد متوجه طرز فکر احساسی اش بشود) کارکرد فرعی زن(اس) است که برون ریزی دارد و شاید مرد او را اینگونه می بیند که صرفا واقعیت را می بیند و از دید زن بعلت (آی) و حفظ حریم شخصی شاید نمی تواند بیشتر از این در این مرحله نزدیک شود و بعلت (اس)منطقا هم لزومی نمی بیند!
هر دو در ۲ کارکرد اصلی و فرعی (اس) دارند که موجب می شود بسیار نکته سنج، دقیق و موشکاف باشند. از جهت پیشرفت در این مرحله زندگی بسیار مفید است اما باید مراقب باشند توجه به اکنون، آنها را از آینده زندگی و تاثیر بلندمدت تصمیماتشان غافل نسازد. کارکرد سوم هر دو (اٍن) است. این دوره می تواند برای هر دو با بحران معنا همراه باشد(مثل رابطه موازی) و همچنین ممکن است در تصمیم گیریها و زندگی روزمره که نیاز به نگاهی واقع بین و دقیق دارد دچار مشکل شوند
کارکرد مغلوب مرد (اف) درون ریز که موجب می شود در شرایط بحرانی خودخواهانه تصمیم بگیرد و کاملا به منافع شخصی فکر کند و زن هم در شرایط بحرانی طعنه زن، تلخ و منتقد شده و بعلت برون ریزی درگیری و دعوا ایجاد کند.
مرد باید به زن زمان بدهد، خواسته هایش را بیان کند، به زن اخیار بیشتری بدهد برای تصمیم گیری. چون در صورت عملکرد صحیح مرد زن با توجه به واقعیت ها و شواهدی که می بیند سکان زندگی را به مرد می سپارد و مرد می تواند از این سلطه و مدیریت لذت ببرد.
زن باید در مورد افکارش و نحوه تصمیم گیریهایش بیشتر با مرد صحبت کند. (اس-پی)ها کمی شاد و بی توجه به نظر می آیند و این ممکن است برای مرد سنتی ترسناک باشد. بهتر است مرد بداند که زن نیز به مقدار کافی به رابطه و جزئیاتش اهمیت میدهد و از این روحیه خوش و صبوریش در پرهیجان کردن زندگی بخصوص در دوران میانسالی استفاده کند.
۱:te
۲:si
۳:ni
۴:fi
ISFP
۱:fi
۲:se
۳:ni
۴:te
ISFP
کارکرد اصلی :تصمیم گیری بر اساس ارزشهای شخصی که درون ریزی میکنه
کارکرد معین: به حقایق و واقعیت ها توجه میکنه._جمع اوری اطلاعات و برون ریزی میکنه
کارکرد سوم:حس هاش رو بروز نمیده
کارکرد مغلوب:از قدرت منطقش استفاده میکنه و تصمیماتش رو اعلام میکنه
ESTJ
کارکرد اصلی:تصمیم های منطقی میگیره که اعلام هم میکنه
کارکرد معین:توجه به حقایق داره_به شیوه خودش جمع اوری اطلاعات میکنه
کارکرد سوم: حس هاش رو بروز نمیده
کارکرد مغلوب:به مسایل با توجه به ارزشهای شخصیش نگاه میکنه و بروز نمیده
هر دو در سنی هستید که از کارکرد های اصلیتون استفاده میکنید
این ۲ تیپ شخصیتی فقط در ترجیح S با همدیگه مشترکند و این یعنی تفاوتهای زیاد
توصیه به اقای ESTJ
• اجازه و زمان فکر کردن به خانم رو بدید چون اون نمیتونه مثل شما زود تصمیم بگیره و برای شناخت و جمع اوری اطلاعات و در نهایت تصمیم گیری احتیاج به زمان داره
• بیش از اندازه انتقاد سازنده نکنید چون خانم این انتقادهارو شخصی میکنه و به دل میگیره
• بدون اینکه سعی کنید خانم رو نصیحت کنید یا بهش بگید که خیلی حساس وعاطفیه فقط به حرفهاش گوش کنید
• درباره موضوع هایی که برای خانم مهمه سوال بپرسید
• مواقعی که عصبانی میشید سعی کنید چیزی نگید که بعدا پشیمون بشید چون اینطوری فقط تردید های خانم رو بیشتر میکنید
• انقدر سعی نکنید رابطتونو کنترل کنید و رفتار خیلی جدی و خشک نداشته باشید
:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
به بخش های خواسته شده به این خوبی پاسخ دادید، به شما تبریک می گوییم.
تنها چند نکته:
یک اشتباه تایپی در کارکرد سوم آقا وجود دارد، Ne.
کارکرد سوم که در سنین میانسالی اضافه می شود و در این نمونه مربوط به جمع آوری اطلاعات است که در هر دو نفر به صورت شهودی است.یعنی در آن سن اطلاعات را به صورت کلی جمع آوری می کنند، به احتمالات نیز توجه می کنند و آن ها را هم در نظر می گیرند، در جمع آوری اطلاعات حس ششم خود را نیز در نظر می گیرند. فقط جمع آوری اطلاعات در آقا به صورت برونی می باشد و در خانم به صورت درونی که اطلاعات جمع آوری شده را فعلا بروزنمی دهد.
مسئله ای که می تواند در این رابطه مشکل ساز شود این است که کارکرد غالب هر دو نفرتصمیم گیری است.یعنی هر دو بدون جمع آوری اطلاعات به دنبال تصمیم گیری هستند.
نیک صور-دپارتمان MBTIخانه توانگری
ESTJ(A)
۱٫ Te
۲٫ Si
۳٫ Ne
۴٫ Fi
ISFP(B)
۱٫Fi
۲٫Se
۳٫Ni
۴٫Te
کارکردها:
کارکرد غالب(A) Te است، بنابراین تصمیم ها را بر اساس منطق و درست و غلط می گیرد و آن را به صورت برونی نشان میدهد به این معنا که تصمیمهایش را با حرف زدن با دیگران و صحبت کردن راجع با آن و بر اساس منطق میگیرد
کارکرد دوم این فرد Si است یعنی جمع آوری اطلاعاتش را بر اساس تجربیات و حس های خودش میگیرد و آن را درون ریزی میکند یعنی در این جمعآوری اطلاعات با خودش خلوت میکند و ترجیحا راجع به آن صحبت نمیکند.
کارکرد غالب (B)،Fi است، تصمیم هایش را بر اساس ارزشهای شخصی میگیرد و آن را درون ریزی میکند یعنی به ارزشهای درونی خود بها میدهد و در نظر میگیرد که این تصمیم چه احساس و معنایی برای او دارد
کارکرد دوم او در زمینه جمع اوری اطلاعات و Se است ، فرد (B)، اطلاعاتش را بر اساس تجربیات خود میگیرد اما برای این جمع آوری نیاز به صحبت کردن دارد.
در مسئله تصمیم گیری در این خانواده: A، برای تصمیم گیری خود شروع به صحبت میکند و دلایل منطقی میآورد در حالیکه B، نیاز دارد تا راجع به آن فکر کند و دلایل منطقی برای او نسبت به معنا و اثر آن بر دیگران کم اهمیتتر و دارای اولویت پایینتری است.
در حالیکه فرد B، برای جمعآوری اطلاعات خود به صورت حسی نیاز به صحبت کردن دارد، فرد A، نیاز به سکوت و جمع آوری این اطلاعات در درون خویش دارد.
کارکرد سوم A جمع آوری اطلاعات به صورت شمی و برون ریزی شده است.
کارکرد مغلوب فرد A، تصمیم گیری بر اساس احساسات درونی است.
کارکرد سوم B جمع آوری اطلاعات به صورت شمی و درون ریزی شده است.
کارکرد مغلوب فرد B، تصمیم گیری بر اساس منطق و به صورت برونی است.
پیشبینی مینگذاریها:
فرد A، بر اساس کارکرد های خود فردی است با تصمیم گیری های غیر شخصی، برون گرا ، که نیاز دارد رشته امور را به دست گیرد و دیگران را با خود موافق سازد و در مواجهه با دیگران منطقی باشد، و فرد B، که به درون خود بیش از بیرون اهمیت میدهد و برایش مهم نیست که دیگران با ارزشهای او موافق باشند، در مواجهه با افراد احساس شخصی و معنا دار بودن اهمیت دارد. از این رو در برخورد با مسایل مختلف و با یکدیگر عکسالعملهایی متفاوت نشان میدهند که باعث سوبرداشت میشود، از نظر A، Bفردی بی تفاوت و از نظر B، A فردی خودرای و مستبد تلقی میشود.
A دارای مشرب SJ است بنابراین قاطع و سازمان یافته، مسئول، علاقهمند به نظم و ترتیب و قانون، سنتی است ، دارای ثبات، متعهد ،دارای انتظارات زیاد از خود و دیگران است، که در مقابل فردB با مشربSP است که انعطاف پذیر، علاقه مند به آزادی و استقلال، ماجراجو و دنبال موقعیت های بدون ساختار منظم و اهل ریسک است.
بنابراین درجایی که A، Bرا فردی نامنظم، شلخته، بی تعهد و بی مسئولیت میبیند، B، طرف مقابل را خشک، بدون انعطاف و بسیار محتاط ارزیابی میکند و خود را در قفس ببیند.
ü هر دوی این افراد جمعآوری اطلاعات را به صورت S انجام میدهند، بنابراین هیچکدام برنامه ریزیهای بلند مدت انجام نمیدهند، و فقط در حال حاضر زندگی میکنند.
ü کارکرد غالب هر دو تصمیم گیری است، این خطر وجود دارد که بدون جمع آوری اطلاعات کافی و با شتاب زدگی تصمیم گیری شود
توصیهها:
با تمام تضادهای موجود این دو نفر میتوانند تیم بسیار قوی تشکیل دهند چرا کع نقاط ضعف یکی، با نقاط قوت دیگری تکمیل میشود، به طور مثال در جاهایی که فرد A ، حاضر به خطر کردن نیست فرد B، ریسک میکند در حالیکه میل به ثبات و سنتی بودنA، اقدامات پر خطرB را کنترل میکند. یا در مواجهه با اقدامات غیر قابل پیشبینی فرد B، میتواند عهده دار مسایل شود و پس از اتمام بحران که فرد B علاقه خود را از دست میدهد A، دوباره سکان زندگی را به دست گیرد.
توصیه به A :
۱٫ نسبت به نظم کمتر سختگیری کنید.
۲٫ گاهی اوقات غیر قابل پیشبینی باشید(خرید هدیه و …)
۳٫ همسر خود را آزاد بگذارید تا کارهای که دوست دارد را انجام دهد.
۴٫ به احساسات و دنیای شخصی او احترام بگذارید.
۵٫ به اثر تصمیماتتان بر روی همسرتان توجه کنید
توصیه به B :
۱٫ به ساختار منظم او اهمیت بیشتری دهید.
۲٫ قبل از انجام کارها همسرتان را در جریان قرار دهید تا برنامه ریزی کند.
۳٫ به جمع های مورد علاقه او علاقه نشان دهید.
۴٫ برای ارایه پیشنهادات خود از دلایل عقلانی و منطقی استفاده کنید.
۵٫ انتقادات را شخصی نکنید.
با سلام
درمورد سوال اول :پسر
:پسر
Te کارکرد اول
Si کارکرد دوم
Ne کارکرد سوم
Fi کارکرد چهارم
:دختر
Fi کارکرد اول
Se کارکرد دوم
Ni کارکرد سوم
Te کارکرد چهارم
در مورد سوال دوم
چون کارکرد اول پسر تصمیم گیری بر اساس منطق و به صورت برون گرا است و در مقابل کارکرد اول دختر تصمیم گیری بر اساس رابطه و احساس است که می تواند در تقابل با یکدیگر باشد بدین صورت که پسر توجهش به درستی و منطق و اصول می باشد اما دختر در تصمیم گیری از روابط و احساس پیروی می کند اما چون دختر این کارکرد را به صورت درون گرا دارد ممکن است نتواند تصمیماتش را بروز دهد و در عین حال تصمیمات پسر غالب می گردد اما رابطه گرما وصمیمیت لازم را نخواهد داشت.
در کارکرد دوم همانند هستند اما پسر حسی درون گرا می باشد و دختر حسی برون گرا و شاید ابراز جزیی نگری دختر در صورتی که پسر نتواند جزییات را ابراز کند کمی این کارکرد را در دختر غالب نشان دهد..
کارکرد سوم هم شمی می باشد که به همین صورت منتهی بالعکس .
اما کارکرد ضعیف آنها هماند کارکرد اول آنها برعکس می باشد که در پسر به صورت احساسی درون گرا اما در دختر فکری برون گرا می باشد که در سنین بالاتر همین مشکلات ابتدایی زندگی دوباره بروز کند.
درمورد سوال سوم
چون پسر برونگرا می باشد و دختر درون گرا بهتر است پسر با توجه به شرایط دختر و کمی ملایم تر تصمیم گیری کند و دختر را در تصمیم گیری ها شریک کند. و همچنین از دختر بیشتر نظراتش را جویا شود و سعی کند در مقابل دختر کمی آرامتر نسبت به قبل رفتار کند و همچنین دختر هم به این امر توجه داشته باشد که پسر قرار نیست فرد غالب زندگی باشد و این به دلیل برون گرا بودن آن است و سعی کند پسر را درک کند و در برخورد با او کمی بیشتر نسبت به قبل در برقراری رابطه تلاش کند
باید سعی کنند تا خصوصیات مغلوب خود را در جهت هماهنگی با یکدیگر پیشرفت دهند.
:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
به خوبی به قسمت های خواسته شده پاسخ دادید.” باید سعی کنند تا خصوصیات مغلوب خود را در جهت هماهنگی با یکدیگر پیشرفت دهند”
تنها چند نکته برای یادآوری:
هر دو در لحظه اکنون زندگی می کنند و نگران آنچه که ممکن است در آینده رخ دهد نیستند. پس یکی از پیشنهادات به این زوج این است که کمی آینده نگری در زندگی مشترکشان می تواند مسیر زندگیشان را هموارتر کند.
آقا به دلیل مشربی که دارد همیشه محتاطانه رفتار می کند ولی خانم به دلیل مشرب sp ریسک پذیر است و روحیه ای آزادانه دارد و این می تواند در سرمایه گذاری ها باعث اختلاف بین آنها شود.
پاسخ سوال۱:
آقا پسر (ESTJ): (کارکرد اصلی: Te؛ کارکرد کمکی: Si؛ کارکرد سوم: Ne؛ کارکرد مغلوب: Fi)
کارکرد اصلی ایشون: آدمی هستند که تصمیم گیری می کنند بر اساس آنچه درست هست (همراه با صحبت و گفتگو) و این را اعلام می کند.
کارکرد کمکی ایشون: ترجیح می دهد اطلاعات را با دقت جمع آوری کند در درون، (شاید هم اعلام نکند.)
کارکرد سومش: اطلاعات کلی را جمع آوری می کند. با ارتباط برقرار کردن با دیگران (صحبت کردن و …).
کارکرد مغلوبش: تصمیم گیری بر اساس ارزشهای شخصی در درون است.
دختر خانم(ISFP) : (کارکرد اصلی: Fi؛ کارکرد کمکی: Se؛ کارکرد سوم: Ni؛ کارکرد مغلوب: Te)
کارکرد اصلی ایشون: تصمیم گیری بر اساس ارزشهای شخصی در درون است. (و احتمالا آن را اعلام نمی کند)
کارکرد کمکی ایشون: با دقت اطلاعات را جمع آوری می کند با ارتباط برقرار کردن با دیگران (صحبت کردن و …).
کارکرد سومش: در درون اطلاعات کلی را جمع آوری می کند.
کارکرد مغلوبش: تصمیم گیری بر اساس آنچه درست هست و این را اعلام می کند.
هر دو نفر کارکرد اصلیشون تصمیم گیری است و احتمالا با اطلاعات کمتری تصمیم گیری می کنند و شاید در آینده از تصمیم خود پشیمان شوند.
کارکرد اصلی آقا پسر اینه که تصمیم گیری می کنه بر اساس آنچه که درسته و به خاطر همین می خواد با سوال پرسیدن مطمئن شه تصمیم درستی می گیره. و دختر خانم بر اساس ارزشهای شخصیش تصمیم گیری می کنه و آن را هم اعلام نمیکنه. و چون دختر خانم سوال نمیپرسه و احساسات خود را هم بروز نمی دهد. آقا پسر فکر می کند گاردی روبه روی او هست و نمی تونه درست تصمیم بگیره.
من فکر می کنم شاید دختر خانم در مقابل برونگرایی ایشون اذیت میشه و آقا پسر باید در کنار تصمیم گیری درست، از رفتار درست در مقابل درونگرا ها استفاده کنه و از کارکرد مغلوبش هم کمک بگیرد.
و اینکه سن هر دو پایینه و به نظر من دوره آشنایی این دو نفر باید طولانی تر شه، تا از کارکردهای کمکی شون استفاده کنند. و هر دو نفر اطلاعات لازم را با دقت جمع آوری کند، مخصوصا که کارکرد مغلوب دختر خانم، تصمیم گیری بر اساس آنچه درسته می باشد. و در نهایت هر دو نفر بتوانند تصمیم بهتری بگیرند.
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
سرکار خانم سلیمانی، تحلیل شما مورد بررسی قرار گرفت.
به هر سه بخش به درستی پاسخ دادید و به نکات درستی اشاره کردید ” هر دو نفر کارکرد اصلیشون تصمیم گیری است و احتمالا با اطلاعات کمتری تصمیم گیری می کنند و شاید در آینده از تصمیم خود پشیمان شوند”.
علاوه بر پیشنهاداتی که شما مطرح کردید، می توانیم چند نکته را نیز اضافه کنیم از جمله اینکه؛ آقا بهتر است درباره ی مسائلی که برای خانم مهم است بیشتر سوال کند و به صحبت های خانم بدون اظهارنظر گوش دهد. و خانم بهتر است به نظم و ترتیب آقا احترام بگذارد و سعی کند در پیشنهاداتش به جای احساسات از منطق کمک بگیرد.
نیک صور-دپارتمان MBTI خانه توانگری
آقا:ESTJ
کارکرد اول:Te
دوم:Si
سوم:Ne
چهارم:Fi
خانم:ISFP
۱:Fi
۲:Se
۳:Ni
۴:Te
آقا بر اساس درست و غلط بودن امور تصمیم گیری میکند و آن را به صورت برونگرا بروز هم میدهد. در حدود ۲۰سالگی با توجه به جزئیات کسب اطلاع میکند ولی آن را درونی میکند یعنی خیلی بروز نمیدهد. در حدود میانسالی آینده نگری و کلی نگری خود را به طور برونگرا نشان خواهد داد.تصمیم گیری بر اساس ارزش های شخصی در آقا به طور درونگراست و کمترین نمود را در طول زندگی او خواهد داشت.
خانم کارکرد اولش تصمیم گیری بر اساس ارزش های شخصی میباشد و روابط بین فردی برایش بسیار مهم است ولی به طور درونگرا. در حدود ۲۰ سالگی جزئی نگرانه از محیط اطراف خود کسب اطلاعات خواهد کرد و آن را برونگرایانه بروز خواهد داد. در حدود میانسالی آینده نگری و کلی نگری خواهد داشت وای درونی. کمترین کارکرد را در خانم در مورد تصمیم گیری بر اساس درست و غلط بودن امور میباشد.
آقا باید درک کند که خانم نیاز دارد گاهی در تنهایی خود باشد و سکوت او به معنی این نیست که او حرفی برای گفتن ندارد.برای خانم رابطه ها بسیار اهمیت دارد و برنامه ریزی های با چهارچوب قاطع برایش آزاردهنده است. آقا باید به جزئی نگری خانم اعتماد کند تا بتواند آینده نگری خود را معقولانه و منطقی تر با محاسبات درست به پیش ببرد.
خانم هم باید سعی کند در ارتباط باآقا درک کند که او شاید بیشتر نیاز دارد صحبت کند و حتی گاه بلند فکر میکند. در تصمیمگیری های آقا درست و غلط بودن امور برایش مهمتر از رابطه هاست در حالی که این برای خانم برعکس است و کارکرد اول هر دو میباشد.این دو باید به هم اعتماد کنند و مورد به مورد با تعامل درست و منطقی باهم بهترین تصمیم را خواهند گرفت. خانم باید درک کند که برای آقا نظم و انضباط چهارچوب خاص خود را دارد. و سعی کند چهارچوب های او را زیر پا نگذارد.مثلا اقدام به جابجایی وسایل شخصی او که خودش چیده نکند. اگر باید سر قراری حاضر شود به موقع برای آن قرار آماده باشد چون میتواند برای همسرش بسیار آزاردهنده باشد.
معرفی کردن خانواده و پرسیدن متقابل کارکرد اول خانم است ولی چون ایشان درونگرا هستند مدتی طول میکشد تا بروز کند . توصیه من به آقا این است که کمی صبر به خرج دهند و اجازه بدهند مدتی زمان بگذرد.
۱- Te
۲- Si
۳- Ne
۴- Fi
کارکرد ۱ تا ۴ دختر با تیپ ISFP:
۱- Fi
۲- Se
۳- Ni
۴- Te
دختر کارکرد غالبش درون ریزی احساسی است که درونگرایی او این حالت را تشدید می کند. از آنجایی که خانواده با عمیق ترین احساسات شخصی هر فرد آمیخته شده، در نتیجه دختر در مورد انتقال احساساتش و اطلاعات شخصی در مورد خانواده مقاومت دارد. برای این که این مقاومت آسیب نبیند ترجیح می دهد در مورد خانواده پسر هم نپرسد تا مورد پرسش هم قرار نگیرد.
قاعدتا درونگرایی و برونگرایی این دو تضاد دارد، از آنجایی که پسر با تیپ های شخصیتی آشناست می تواند از این مهارت برای ایجاد سازگاری بیشتری و رفع تعارض استفاده کند اما احساس می کنم کانال دریافت اطلاعات این دو هم باید متفاوت باشد که پسر از این تعارض مورد آزار قرار گرفته، احتمالا دختر لمسی و پسر بصری است که این تعارض به اوج خود رسیده است. آشنایی با NLP هم می تواند به رفع این تعارض کمک کند.
کارکرد اول پسر برون ریزی فکری است که این مورد درون ریزی احساسی دختر و مقاومت او را تقویت هم می کند چرا که از مورد قضاوت واقع شدن منطقی توسط پسر ترسش بیشتر می شود و سعی می کند در مورد این مسایل خویشتنداری کند.
تضاد این دو در کارکرد دوم و سوم هم مشکل را بیشتر می کند، کارکرد دوم پسر Si است و کارکرد دوم دختر Se، دختر ممکن است احساس کند که اطلاعات جزیی و طبقه بندی شده از او مخفی می شود، بنابراین نسبت به دادن اطلاعات در مورد جزییات هم مقاومت بیشتری دارد.
توصیه من به این آقا:
سعی کند دوستش را به صورت منطقی مورد قضاوت قرار ندهد، این قضاوت ها او را در برابر اظهار نظر آزادانه مقاوم می کند و اطلاعات را با احتیاط بیشتری بروز می دهد. دوست او درونگرا نیز هست، پس طبیعتا پیش از حرف زدن جوانب آن را به خوبی بررسی می کند که قضاوت های منطقی و برون گرایانه ی این آقا مقاومت این خانم را به شدت افزایش می دهد.
سعی کند سرعت خود را در برقراری ارتباط کمی پایین بیاورد، این کار به دختر حس آرامش و راحتی بیشتری برای عمیق تر کردن گفتگو و ارایه اطلاعات بیشتر می دهد.
ممکن است به خاطر T خود، احساسات این دختر را درک نکند، بهتر است یک مقدار از دنیای درست و غلط فاصله بگیرد و به خوشایندها و ناخوشایندها توجه بیشتری داشته باشد تا دختر بتواند احساس امنیت بیشتری در رابطه احساس کند. پسر TJ است و برنامه منظمی دارد و برای خروجی و کارکرد خود ارزش زیادی قایل است، در حالی که دختر FP است و علاوه بر این که نیاز به برقراری بیشتر و عمیق تر ارتباط دارد، دوست دارد زمان بیشتری را با پسر سپری کند، p هم باعث می شود انعطاف بالایی در برنامه خود داشته باشد، در حالی که پسر برای زمانش ارزش زیادی قایل است و احساسات هم کمتر درک می کند، پس دل تنگی های دختر را ممکن است نادیده بگیرد و این در آینده ارتباط اثرگذار خواهد بود، پسر باید انعطاف بیشتری نسبت به سابق در خود ایجاد کند و رمانس بیشتری به زندگی خود اضافه کند. اگر کانال ارتباطیشان هم لمسی-بصری باشد باید توجه ویژه تری به این موضوع داشته باشد.
:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
جناب آقای ملکی، به خوبی کارکردها را مشخص کردید و به موارد درستی اشاره فرمودید.
بهتر بود توصیه هایی که مطرح کردید دو جانبه باشد.(مواردی را نیز به خانم گوشزد می کردید).
مین گذاری های این رابطه نیز می تواند به عنوان مثال این باشد که مشرب آقا SJ است که نشان دهنده شخصی مسئول با اخلاقیات کاری سطح بالا است و خانم دارای مشرب SP است که روحیه ای خود به خودی و آزادانه دارد و در لحظه زندگی می کنند.
آقا روشی محتاطانه را پیش می گیرد و خانم ریسک پذیری را دنبال می کند که احتمالا این مسائل در زندگی آنها می تواند مشکل ساز شود. مشکل بعدی که ممکن است بروز کند این است که هر دو در لحظه اکنون زندگی می کنند که توصیه ما به آنها این است که کمی آینده نگری را نیز در روند زندگی خود ایجاد کنند.
کارکرد دوم آقا جمع آوری اطلاعات آن هم به شیوه جزئی نگری است.منتها ایشان اطلاعات را دقیق و جزء به جزء بررسی و جمع آوری می کند ولی به دلیل Si (درونی ) بودن، سریعا آن اطلاعات جمع آوری شده را مطرح نمی کند .
نیک صور-دپارتمان MBTI خانه توانگری
۲۳٫ پاسخ آقای موسوی
با سلام:
ضمن تشکر از ادامه دوره و ارائه سوال مربوطه موارد ذیل را به استحضار میرساند:
کارکرد اصلی تا مغلوب:
مرد: ESTJ زنISFP:
Fi Te
Se Si
Ni Ne
Te Fi
کارکرد اصلی در مرد Te بوده در واقع ترجیح ایشان تصمیم گیری بوده و این فرایند را عقلانی و علنی و به صورت برونگرایانه ای انجام میدهد.
کارکرد اصلی در زن Fi بوده در واقع ترجیح ایشان تصمیم گیری بوده و این فرایند بیشتر تحت تاثیر ارزشها و عواطف و احساسات درونی شکل میگیرد )در افراد درونگرا با توجه به اینکه کارکرد اصلی شان متاثر از درونگرایی میباشد به اشتباه کارکرد دومشان که در اینجا Se یا به عبارتی جمع آوری اطلاعات از طریق جزء به جزء که به صورت برونگرایانه مطرح میشوند، تلقی میگردد.(
*سن این ۲نفر ۲۲ سال بوده که در واقع راهنما و راننده فعلی ایشان همان کارکرد اصلیشان بوده و در شرایط بحرانی یا استرس کارکرد مغلوب ایشان که در مرد Fi )ترجیح تصمیم گیری درونی احساسی( و در زن Te ) ترجیح تصمیم گیری عقلانی برونی( وارد عمل میشود.
مین گذاری های روابط:
۱) با توجه به رویکرد کارکرد اصلی هر دو طرف مبتنی بر ترجیح تصمیمگیری امکان اخذ تصمیم عجولانه با اطلاعات کم میتواند شکل گیرد.
۲) سبک زندگی مرد بصورت منظم بوده( J ) و زن تابع نظم ذهنی خودش (P) لذا تصور شلختگی زن برای مرد و تصور خشک بودن مرد برای زن محتمل میباشد.
۳) ترجیح تصمیمگیری احساسی زن (Fi) در برابر ترجیح تصمیمگیری منطبق بر منطق مرد از دیگر عوامل موانع ارتباطی میتواند باشد.
۴)درونگرایی زن باعث عدم درک وی در تعاملات توسط مرد شده )چنانچه از سوال مطرح است( و تلقی برمرموزانه بودن شناخت خانواده زن شده است و همچنین باعث شده مرد احساس کند علاقه ای از جانب زن برای شناخت خانواده مرد وجود ندارد.
۵) همچنین امکان تعبیر فضول بودن مرد توسط زن بعلت روحیه برونگرایی مرد میتواند از آفتهای تعاملاتی باشد.
۶) مشرب مرد SJ(سنتی) بوده، که در مقابل مشرب زنSP(تجربه گرا) می تواند باعث سوء تفاهمات شود.
ISFP ها معمولا آدمهای آرام و محجوب و به ظاهر سرد مینمایانند که در سوال مرد این احساس نمود پیدا
کرده است.
۸) در هر دو طرف درونگرایی احساسی(TJ و FP) باعث عدم بروز احساسات شده که خود به نوعی میتواند عامل بحران شود.
توصیه:
مرد:
الف: به خلوت زن احترام گذاشته و آنرا تعبیر به سردی نکند.
ب: مشخص و صریحانه حرف بزند.
ج: به زن فرصت کافی برای شناخت و آنالیز بدهد.
زن:
الف: از صراحت مرد و ابراز سوالات ناراحت نشود.
ب: به برونگرایی او به دیده مثبت بنگرد.
کارکردهای اصلی تا مغلوب هر فرد :
کارکرد پسر ESTJ:
۱- Te
۲- Si
۳- Ne
۴- Fi
کارکرد دختر ISFP:
۱- Fi
۲- Se
۳- Ni
۴- Te
با توجه به تیپ شخصیتی، دختر فردی درون گرا، آرام و کم حرف است و احتمالا شناخت او کمی طول می کشد(I) بسیار دقیق است و به جزئیات توجه دارد و به عمل افراد بیشتر از حرفشان بها می دهد(S).
موضوعات را به طور شخصی احساس می کند و در موردشان تصمیم می گیرد و به شدت تحت تاثیر ناراحتی و احساس دیگران قرار می گیرد و از صحبت صریح فرد مقابل آسیب می پذیرد(F).انعطاف پذیر است و زندگی را آسان می گیرد. خیلی برنامه ریز نیست و با سنت ها و مقررات موافقت زیادی ندارد(P). پسر فردی برون گرا و پرشور و شوق است.(E ) بسیار دقیق است و به جزئیات توجه دارد (S) فردی منطقی، واقع بین وتحلیل گر است و ظاهرا بی احساس به نظر می رسد زیرا در تصمیم گیری خیلی احساس خود یا طرف مقابل را لحاظ نمی کند(F) دوستدار قوانین و مقررات است. نظم کاری دارد و در برابر تغییر مقاومت می کند و سریع تطبیق نمی شود(J).
با توجه به کارکردهای شخصیتی، دختر ممکن است بسیار احساسی باشد. تصمیمات خود را بر اساس
ارزشهای شخصی خود می گیرد در حالیکه پسر فردی منطقی است و خیلی احساس را در تصمیم گیری دخیل نمی کند. کارکرد اصلی دختر مطابق با کارکرد مغلوب پسر است. همین امر ممکن است باعث شود دختر، پسر را به بی احساسی و سخت بودن متهم کند و جدیت او در تصمیم گیری بر اساس واقعیت و بدون توجه به خواست و ارزشهای دختر آسیب زیادی به دختر وارد کند. و همچنین پسر در تصمیم گیری ها به دختر اعتماد نکند زیرا او را احساسی و با تصمیمات آنی غلط و بی ثبات قلمداد کند.
پسر ESTJ دخت
هر دو نفر بسیار جزئی نگر و دقیق اند و می توانند کوچکترین تغییرات را ملاحظه کنند. این امر هر چند در برخی مواقع باعث همراهی و موافقت است اما در زندگی ممکن است زمینه دخالت و وسواس را در رابطه فراهم کند. از طرفی دید شهودی و آینده نگری و برنامه ریزی کلی در هر دو نفر کارکرد ضعیفی است) کارکرد سوم N). هر دو در زمان حال زندگی دقیقی دارند و برای آینده رابطه احتمالا برنامه ریزی مناسبی نمی توانند داشته باشند. گرفتن مشاوره برای آینده و توجه خاص به این امر در این رابطه بسیار ضروری است. بهتر است پسر برای شناخت دختر زمان و انرژی بیشتری را صرف کند و حوصله به خرج دهد. آرام تر باشد -و خیلی پرس و جوی زیاد مداوم نداشته باشد تا کم کم بتواند به دنیای درون دختر درون گرا راه پیدا کند و او و پارامترهای شخصی او مانند خانواده اش را بشناسد. مطمئنا دختر در برابر پسر سد و مقاومت ندارد ولی درون گرایی او باعث می شود تا مانع اعتماد سریع و بیان موضوعات باشد و محتاط عمل می کند. دختر کاملا دقیق و جزئی نگر است و به محیط اطراف و افراد و رفتار آنها دقت کامل دارد ولی این که از پسر سوالی در مورد خانواده اش نمی پرسد نشان بی توجهی نیست و چون درون گراست خیلی در مورد آن فقط سوال نمی کند و چون فردی احساسی است نگران است که طرف مقابل را آزرده نکند و او را از دست ندهد. همچنین
پسر می تواند با توجه بیشتر به احساس، علایق و ارزشهای شخصی دختر بیشتر با او همراه شود وتاثیر بیشتری در رابطه بگذارد و حتی او را از دنیای درون خود بیرون کشیده و بهتر بشناسد. مطمئنا صراحت مطلق و جدیت پسر در تصمیم گیریهای منطقی بدون توجه به ارزشهای دختر به شدت به او آسیب می رساند در حالیکه دختر درون گراست و این آسیب را خیلی نشان نمی دهد. در ضمن دختر هم باید تلاش کند با تقویت قدرت تحلیل منطقی خود کمی تصمیمات ارزشی شخص خود را کنترل و به واقعیت بها دهد و با گفتگو و بیان خواسته ها تصمیمات جدی و اثرگذار را به پسر واگذار کند و مانع وارد آمدن آسیب ها از این جهت شود.
همچنین پسر نباید سعی کند دختر را در نظم مطلق مورد نظر خود محصور کند و خواهان کنترل و تسلط بر او شود چون او کمتر تابع مقررات می شود ، خیلی کارها را سخت نمی گیرد و سنتی رفتار نمی کند و سعی میکند از زمان حال خود لذت ببرد و چیزهای مختلف را تجربه کند. بهتر است پسر به پیشنهادهای متنوع و مختلف دختر بها داده و از زمان در کنار او لذت ببرد و دختر هم کمی نظم دادن به این پیشنهادات را به پسر بسپرد.
۲۵٫ پاسخ آقای رضایی
با سلام
تبریک به این پسر که در سن ۲۳ سالگی دانشجوی دکتراست!!کلا وقت تلف شده نداشتن ایشون
پسر از مشرب SJ و دختر SP
یعنی درکل پسر شخصیتی سنتی و قانونمند و خواهان کنترل شرایط و دختر شخصیتی به نسبت(بیشتر ظاهری) خونسرد و ریلکس
بیایم اولویت های چهارگانه این دو تیپ شخصیت را بررسی کنیم تا بتونیم بهتر نظر بدیم
ستون سمت چپ برای پسر و ستون سمت راست برای دختر
Te Fi
Si Se
Ne Ni
Fi Te
با مقایسه این دو ستون میبینیم اولین مشکل اساسی که این دو نفر خواهند داشت اینست که دختر اولویت اول راهبردی زندگیش از نوع “احساسی درونگراست”
و درحالی که نیاز شدید احساسی داره ولی بروز نمیده و این درحالی هست که برای شوهره چهارمین راهبر و ضعیف ترینشون احساس هست که تازه درونگرا هم هست
با توجه به اینکه پسر اولین راهبر شخصیتیش از نوع فکری هست درنتیجه دوست داره از خانواده طرف بیشتر بدونه و همین انتظار رو از دختر داره و
پسر بیشتر گزینه وار به دختر نگاه میکنه و بیشتر به جزئیات اینچنینی اهمیت میده
این درحالی هست که دختر یقینا خود پسر براش مهمه نه خانوادش چون فاکتور F در تیپ شخصیتی خودش داره و از طرفی چون درونگراست این چیزها رو بروز نمیده
پس یقینا از کنجکاوی های پسراذیت میشه و فکر میکنه پسر فقط برای خودش باید اون رو بخواد و وقتی درمورد خانوادش ازش میپرسه درواقع احساس بدی پیدا میکنه
و کاملا مورد انتظاره که درمورد رفتار اینچنینی گارد بگیره و بگه “مرتیکه منو بخاطر خودم بخواه” و خوب باز هم کاملا مشخصه که همین روال رو درمورد پسره در نظر بگیره
و اصلا کنجکاوی چندانی درمورد خانوادش( خانواده پسر) نکنه و چون فاکتور P در شخصیتش هست کمی قدرت تحملش بالاست و درونگرایی موجب میشه بروز نده چیزی رو
به نظر من پسر اول بایس به دختر نشون بده خودت در درجه اول اهمیت هستی و اولویت هستی و برای بهبود شرایط و روابط بین خودمون باید بتونیم از خانواده های همدیگه
شناخت بیشتری داشته باشیم و دختره رو متقاعد کنه که برای بهبود روابط و ماندگاری برای همدیگر(دختره F هست) بایستی این کارها صورت بگیره
به عبارتی مشکل خاصی نیست بنظرم
چند نکته شایان ذکر هست
الف:دختره حساسه ولی پسره کاملا منطقی و بایستی برای هردو این موضوع روشن بشه تا جلوی خیلی از تعارضات گرفته بشه
ب:درهردو تیپ شخصیت فاکتور N نداریم و در اولویت راهبردی سوم قرار داره و ریسک پذیری و خلاقیت و معنا و مفهوم و درک کلی از زندگی در هردو کمه و نگاه استراتژیک خوبی ندارن یقینا
ج:نکته قوت این ارتباط یکیش سپور بودن مشرب دختره میتونه باشه که توی کشاکش زندگی میتونه خیلی کمک کنه و در بحران ها خیلی خوبه
د:نکته قوت دیگه اینکه فاکتور J در پسر و فاکتور P در دختر میتونه همپوشانی خوبی داشته باشه البته اگر بتونن درست تعامل کنن وگرنه عامل دهشتناکی میتونه باشه
مثلا ببینین پسره ترجیح میده دختره طبق الگویی که اون دوست داره عمل کنه یعنی درمورد خانواده ها بیشتر بدونن(TJ) اما دختره(FP) هرجور که راحت تره عمل میکنه
ه:فاکتور اول شخصیتیشون که درمورد چگونگی دریافت انرژی هست میتونه براشون مشکل ساز بشه،پسره برونگرای منطقی و دختره درونگرای احساسی و فکر کنین
اگر تعامل درست بلد نباشن چی میشه؟دختره همیشه فکر خواهد کرد پسر خشک و بی احساس است و او را درک نکرده و
فکر کردن به این موضوع که در درجه چندم اهمیت واقع شده است برایش زجر آور است و ازونجایی که حسی هم هست خیلی از مسایل رو میبینه ولی بخاطر درونگرایی حرفی نمیزنه
اگر چند مدت همینطوری پیش بره امکانش هست مثل انبار باروت منفجر بشه،شاید هم بخاطر فاکتور p بخواد بره دنبال طلاق یا خیانت و درکل از جای دیگه نیازش رو تامین کنه
و اما از دیدگاه پسر همیشه دختر موجودی غیر قابل شناخت و غیر منطقی خواهد بود که خودخواه است و تلاش های وی برای زندگی و ساختن و پیشرفت را نادیده میگیرد و چون بر اصول پایبنده
امکان خیانت در اون کمه و یا اینکه به فکر طلاق بیفته هم کمه و چون برون گراست ممکنه برای حفظ رابطه بصورت خشونت یا مدلهای دیگه ای در رفتار خودش نشون بده که شرایط رو بدترش میکنه
۲۶٫ پاسخ آقای عقیلی
با فرض درست بودن تایپی که در آورده به نظر من سن شون در مرحله ایه که احتمال کارکرد اول در هر دو بیشتره بنابراین فکر میکنم، ایشون در کارکرد اول (Te) که طبق مقررات تصمیم میگیرند و انتقال میدن و راجع بهش صحبت میکنن در مقابل که اوشون یعنی خانم در کارکرد اول (Fi) تصمیم میگیرند اما حرفی نمیزنن و درون ریزی احساسی دارن و خود این موضوع کلّا لج درآره دیگه.. فرض کنید مرد داره راجع به تصمیمی که برای رفتن به سواحل مدیترانه گرفته و بسیار تعریف هم کردن که اونجا به خیلی ها خوش گذشته پس به ما هم خوش میگذره (T)حرف میزنه، اونوقت دختره توو دلش حس خوبی به سواحل مدیترانه نداره و چون درون ریزیه احساسی داره و اینارو روو صورتش هم نشون نمیده و احتمال اینکه یه تصمیمی هم بگیره که اعلام نمیکنه(Fi) زیاده، پس پسره اذیت میشه که چرا یه تصمیمی میگیری به من نمیگی و..، البته در کارکرد اول. فک میکنم باید نظر دختره رو بپرسه اول و بذاره دختره احساساتش رو بگه و بعداز خانم بخواد که راجع به جایی که مرد نظر داده ( سواحل مدیترانه) اطلاعات بگیره….خانم با توجه به کارکرد دومش (Se)این کار رو خوب انجام میده.
برای شناخت خانواده هم فکر میکنم به سبب کارکرد دوم مرد (Si)، که به شکل میکروسکوپی جمع آوری اطلاعات میکنن و همچنین از خانم سوالی نمیپرسن و با در آوردن رزومه اونهم به شکل مو به مو باعث میشن خانم به اشتباه فکر کنن که انگار آقا میخواد آتو بگیره از خونوادشون، پس جلوش گارد میگیره این در حالیه که خانم هم جمع آوری اطلاعات میکنه مو به مو ولی راحته و سوال میپرسه مثل آدم و البته حواسش هست که طرفش ناراحت نشه طبق کارکرد دومش(Se). مثل اینه که خانم داره با تلفن حرف میزنه در مورد یه موضوعی و مرد هم اتفاقی! از اونجا رد میشه و تمام مکالمات مو به مو در ذهنش حک میشه (Si) و به خاطر کارکرد اول مرد (Te) که “تصمیماتش رو بلند اعلام میکنه با دلایلش”، احتمال اینکه در اون دلایلی که داره اعلام میکنه ردّی از آن مکالمه تلفنی باشه هست، بنابراین زن احساس ناامنی، یا اینکه من زیر میکروسکپم، یا برام پرونده سازی میشه بهش دست میده و به خاطر کارکرد اولش (Fi ) تصمیم درونی میگیره که اطلاعات سِکرِت بمونه و برای دادن اطلاعات گارد میگیره، منم بودم گارد میگرفتم. پیشنهادم اینه که مرد اگه سوالی داره از طریق ( fact,feel,offer ) مطرح کنه به این صورت که ” من اتفاقی رد میشدم و شنیدم داشتی راجع به برادرت و اعتیاد و این چیزا صحبت میکردی راستش نگران شدم آیا کاری از دست من بر میاد؟؟..
دختر به خاطر کارکرد سومش(Ni) احتمالا به شکل شهودی و خوندن شجره نامه و دیدن زبان بدن و طرز نگاه کردن ها به همدیگه در خانواده مرد، به اطلاعاتی که میخواد به طور کلی دست پیدا میکنه و احتمالا راحت تره که سوالی نپرسه و این برای مرد آزار دهندست چون مرد در کارکرد سومش (Fi) درون ریزیه احساسی داره و کلا به خاطر تایپش جزئیات براش مهمه و دوست داره دیگران هم جزئیات براشون مهم باشه و چیز دیگه ای که من احساس میکنم اینه ” مرد دستاورد های زیادی داره و با دستاوردهاش ابراز هویت میکنه و همچنین احتمالا خانواده ای ایده آل داره از دید خودش، بنا براین دوست داره این ظاهر با کیفیت رو به دیگران نشون بده و وقتی پیگیری و سوال جواب های بیرونیه زن رو نمیبینه احساس میکنه دستاورداش مهم نبوده و یا نیست ” البته من این نظر رو داخل پرانتز دادم. به نظر من مرد میتونه در این شرایط خودش از خانم بپرسه که نظرت راجع به فلانی چیه یا خودش به صورت دقیق راجع به خونوادش حرف بزنه….
مرسی ، واقعا دلم برای یه تحلیله اینجوری تنگ شده بود…. موفق باشید
۲۷٫ پاسخ خانم صدوقی
کارکرد ESTJ:
۱-Te
۲-Si
۳-Ne
۴-Fi
این فرد کارکرد غالب Te دارد یعنی ترجیح به تصمیم گیری بر اساس درستی عمل است(نه ارزش های شخصی ش) و این تصمیمات را اعلام می کند(برون ریزی). در سن ۲۵ تا ۳۰ سالگی کارکرد دوم بالا می آید یعنی گاهی ترجیح به جمع آوری اطلاعات جزئی دارد و این اطلاعات را از تحقیقات و اینترنت و… بدست می آورد.در حدود سن ۵۰ سالگی کارکرد سوم بالا می آید یعنی گاهی ترجیح می دهد اطلاعات کلی جمع آوری کند و این اطلاعات کلی را از ارتباط و صحبت با دیگران بدست می آورد. و در اواخر عمر کارکرد سوم بالا می آید یعنی گاهی ترجیح می دهد احساسات داشته باشد(نسبت به اطرافیان) و این احساسات را درون ریزی می کند(یعنی اعلام نمی کند)
مشرب SJ :سنتی هستند و به تجربه ی گذشتگان اطمینان دارند و ترجیح می دهند از همان راه های امتحان شده که جواب داده اند استفاده کنند. به مسئولیت و وظیفه اهمیت می دهند و پر کار و تلاش ند. آدم های سختی هستند!
کارکرد ISFP :
ّ۱-Fi
۲-Se
۳-Ni
۴-Te
کارکرد غالب این فرد Fi است یعنی ترجیح می دهد تصمیم گیری بر اساس ارزش های شخصی ش داشته باشد و با احساسات با اطرافیان تعامل داشته باشد ولی این را به دیگران نشان نمی دهد(درون ریزی می کند)در سن ۲۵ تا ۳۰ سالگی کارکرد دوم بالا می آید یعنی گاهی ترجیح به جمع آوری اطلاعات جزئی دارد و این اطلاعات را از ارتباط با دیگران بدست می آورد.ر حدود سن ۵۰ سالگی کارکرد سوم بالا می آید یعنی گاهی ترجیح می دهد اطلاعات کلی جمع آوری کند و این اطلاعات کلی را از اینترنت و تحقیقات بدست می آورد.و در اواخر عمر کارکرد سوم بالا می آید یعنی گاهی ترجیح می دهد تصمیم گیری هایی بر اساس درستی و نادرستی عمل داشته باشد و این تصمیمات را به دیگران هم اعلام می کند.
مشرب SP :آدم های راحتی هستند. اهل ریسک و امتحان کردن هستند. برای مدیریت بحران عالی ند
با توجه به اینکه این دو نفر در سن ۲۳ سالگی هستند یعنی فعلا هر دو فقط از کارکرد اولشان استفاده می کنند ولی در اینده کارکردهای دیگرشان هم وارد زندگی شان می شود.
-آقا که برونگرا هستند باید سعی کنند به خلوت خانم که درونگرا هستند احترام بگذارند و اجازه دهند خانم باری خودش خلوت داشته باشد و به حریم خصوصی او وارد نشوند.
-خانم که درونگرا هستند باید کمی معاشرت بیشتر داشته باشند و به علاقه ی اقا به حضور در جمع احترام بگذارند و بپذیرند که آقا به جز بودن در کنار ایشان نیاز به بودن در کنار دوستانش دارد.
اگر بتوانند درونگرا یا برونگرایی دیگری رابپذیرند و بلد باشند که به عقاید دیگری احترام بگذارند، برایشان آزار دهنده نخواهد بود.
به نظرم چون خانم درونگرا هستند برای خودشان حریمی دارند و دوست ندارند دیگران وارد این حریم شوند برای همین هم علاقه ندارند آقا در مورد خانواده ی شان زیاد بداند. باید اول ارتباطاتشان را زیاد تر کنند تا کم کم خانم احساس راحت بودن کنند و بعد از آن وارد زندگی خانوادگی آنها شوند( در غیر اینصورت خانم که درونگراست فکر می کند آقا که برونگراست قصد فضولی دارد و چون از این رفتار بدش می آید گارد می گیرد). خود خانم هم چون دوست ندارد فضولی کند و وارد حریم دیگران شود از آقا درباره ی خانواده اش سوال نمی کند.
-کارکرد غالب هر دو تصمیم گیری ست پس باید توجه کنند بدون جمع آوری اطلاعات کافی تصمیم نگیرند
-کارکرد غالب خانم احساسی ست پس ممکن است آقا یه نظرشان خشک و خشن بیاید(چون کارکرد چهارم آقا همان کارکرد اول خانم است!) پس آقا باید سعی کند نسبت به خانم احساسات داشته باشد و ابراز محبت کند.
-آقا j و خانم p هستند پس ممکن است از نظر آقا، خانم شلخته و نامرتب بیاید و از نظر خانم، آقا خیلی سخت گیر باشد(در مورد مرتب بودن خانه یا نوع سفر ها) پس باید در زندگی سعی کنند هر کدام کمی از دیگری را بگیرند(develope کنند) در غیر اینصورت در کنار هم سختی خواهند داشت.
– اینکه هر دو s هستند و n کارکرد ۳ یا ۴ شان است، باعث می شود نقشه ی راه مناسبی برای زندگی شان نداشته باشند و نتوانند آینده را به خوبی پیش بینی کنند.
===================================================
خانم صدوقی عزیز، در پاسخ به سوال به نکات خوبی اشاره کردید. نکته ای که باید به آن اشاره کرد این است که شما فرمودید فرد گاهی ترجیح می دهد از کارکردهای دیگرش استفاده کند، موردی که باید مطرح کرد این است که کارکردها در سنین مختلف به کارکردهای قبلی اضافه می شوند و فرد توانایی استفاده از آنها را پیدا می کند و فرد از این پس برای مثال، پیش از تصمیم گیری اطلاعات را جمع آوری می کند( به صورت جزئی و یا کلی).
نیک صور- دپارتمان MBTI خانه توانگری
۲۸٫ پاسخ آقای گودرزی
با سلام و احترام
توصیف وضعیت زوجین بر اساس کارکردها:
وضعیت کارکردهای آقا و خانم در تصویر زیر جهت مقایسه بهتر نشان داده شده اند:
کارکرد آقا: Te Si Ne Fi
کارکرد خانم: Fi Se Ni Te
مقایسه مشرب ها: خُلق و خو یا مشرب آقا سنتی (SJ) است در حالیکه مشرب خانم تجربه گراییست (SP). آقا مایل به سبک زندگی منظم است و از سورپرایز شدن یا رفتار غیر قابل پیش بینی چندان استقبال نمی کند، در حالیکه خانم ملاحظه گری در سبک زندگی اش را ترجیح داده و در برنامه ها، انعطاف بیشتری از خود نشان میدهد.
مقایسه کارکرد اصلی: در حوزه تصمیم گیری آقا به طور واضح و برونگرایانه ایی منطقی ست و برای تصمیم گیری هایش به ارائه صغری کبری های منطقی و ابراز کردن آنها متمایل است. درحالیکه تصمیم گیری های خانم بیشتر بر مبنای احساسات و عواطف قلبیشان است که عموما به سادگی و به طور صریح در جمع ابراز نمیشوند و حالت درونگرایانه دارند.
مقایسه کارکردهای مُعین: هر دو زوج در موضوع “دریافت اطلاعات” توجه به جزئیات و اعداد و ارقام عینی (واقع نگری) را نسبت به داشتن اطلاعات کلی و دوراندیشانه ترجیح میدهند و از این نظر با هم اتفاق نظر دارند هرچند آقا برای دریافت اطلاعات، روش های درونگرایی مانند مراجعه به اینترنت و مطالعه و امثالهم را ترجیح میدهد درحالیکه خانم همین سبک اطلاعات را ترجی میدهد از طریق مکالمه و گفتگو بدست آورد.
مقایسه کارکردهای سوم: هر دو زوج در طول زندگی مشترک (دوران جوانی) آرام آرام سبک دریافت اطلاعات کلی شان (N) را توسعه میدهند به این معنی که در کنار دقت به عینیات زندگی و جزئی نگری ذاتیشان، به آینده نگری و نگاه شهودی تر به زندگی متمایل می شوند. آقا، با سازوکارهای برونگرایانه مثل صحبت کردن با اطرافیان و تعامل با سایرین، سعی در توسعه مهارتهای شهودی خود خواهد داشت در حالیکه خانم با سازوکارهای درونگرایانه ایی همچون مطالعه کتاب و جستجو در منابع سعی در بهبود درک شهودی خود خواهد داشت.
مقایسه کارکردهای مغلوب: در روند زندگی، آخرین ترجیحی که در آقا توسعه خواهد یافت، تصمیم گیری درونگرایانه احساسی خواهد بود (Fi یعنی درک کردن تصمیمات احساسی خانم بدون نیاز به ابراز مستقیم و کلامی آنها توسط خانم). آخرین ترجیحی که در خانم توسعه خواهد یافت، تصمیم گیری بر مبنای گزاره های منطقی (یعنی Te) خواهد بود. باید توجه داشت همین ترجیحات نابالغ و مغلوب، در زمان وقوع بحران شدت گرفته و می توانند سبب خودخوری کردن و ناراحتی زوجین گردند.
مین گذاری های رابطه
مین گذاری رابطه ابتدا از تعارض عملکرد اصلی دو زوج و سپس از اختلاف عملکرد مغلوب زوجین ناشی می شود. تعارض مذکور، در خانم (با عملکرد اصلی Fi) سبب درونریزی عاطفی و ایجاد احساس عدم درک شدن توسط آقا (عملکرد مغلوب آقا Fi است) خواهد گردید و در آقا (با عملکرد اصلی Te)، منجر به گلایه صریح از سکوت خانم، انرژی گیر بودن صحبت با ایشان و عدم ارائه جوابهای منطقی و متقاعد کننده (کارکرد مغلوب در خانم Te است) خواهد گردید. در این مثال، درحالیکه آقا منتظر دریافت پاسخ های منطقی درباره خانواده خانم است، خانم متمایل به درک شدن احساساتش (بدون ابراز مستقیم احساساتش) است. درصورتیکه این عدم هماهنگی، سبب ورود رابطه به شرایط بحران شود، آقا (با کارکرد مغلوب Fi) از ابراز مستقیم و صریح این احساس رنجش به خانم خودداری خواهد کرد و ممکن است بدون ارائه توضیحات کافی به خانم، تصمیم به قطع رابطه بگیرد درحالیکه خانم حاضر در رابطه بحران زده ، شروع به ابراز علنی ناراحتی خود از درک نشدن توسط آقا خواهد نمود و به این منظور سعی در استفاده از استدلالهای منطقی خواهد کرد هرچند به دلیل توسعه یافته نبودن این کارکرد در خانم (کارکرد مغلوب Te)، استدلالهای مطرح شده از طرف او برای آقا می تواند چندان قانع کننده نباشد و رابطه عملا رو به نابودی کامل می رود.
پیشنهادات
آقا و خانم می بایست به موارد زیر توجه کنند:
۱- آقا باید توجه داشته باشد که “گارد”ی که احساس میکند، می تواند صرفا یک ترجیح درون گرایانه از طرف خانم باشد. در مورد اینکه چرا این گارد صرفا در سوالات مرتبط به خانواده خانم احساس می شود نه مثلا در موضوعات تحصیلی و کاری، می توان گفت با توجه به بار عاطفی و احساسی که موضوعات خانوادگی در بر دارند، کارکرد اصلی خانم یعنی Fi مجال بیشتری برای ظهور خواهد داشت یعنی درونگرایی و خسست در ارائه اطلاعات عاطفی نمود بیشتری می یابد درحالیکه در موضوعاتی با بار عاطفی کمتر و وضوح بیشتر (مثل مسائل درسی و کاری) کارکرد اصلی خانم کمتر خود را نشان میدهد. با این وصف درصورتیکه رابطه فعلی زوجین اصلاح نشود، آقا باید منتظر مشاهده این گارد در سایر زمینه های عاطفی زندگی مشترکشان هم باشد.
۲- علت اینکه خانم درباره خانواده آقا سوال نمیپرسد احتمالا به دلیل شکل نگرفتن احساس اعتماد لازم در خانم است. آقا باید از خانم درباره احساسات قلبی خانم (که مبنای تصمیم گیری در خانم هستند) سوال کند و با توجه به اینکه کارکرد اصلی خانم در پاسخدهی درونگرایانه است آقا ترجیحا باید ابتدا با مقدمه چینی ها و رفتارهایش، اعتمادسازی بیشتری برای خانم ایجاد کند تا با وارد شدن به حریم امن خانم درونگرا، امکان دریافت پاسخ های شفافتر و ملموس تری (Si) را از جانب خانم داشته باشد. به عبارت دیگر، آقا باید صبر بیشتری در رابطه به خرج دهد.
۳- همینطور برای مقابله با درونگرایی، گزینه ی پاسخ دهی به برخی سوالات از طریق غیر کلامی و مثلا از طریق ایمیل یا چت را به خانم پیشنهاد نماید. از این طریق هم خانم درونگرا با سهولت بیشتری به تبادل اطلاعات خواهد پرداخت و هم آقای با ترجیح Si اطلاعات مورد نظرش را از مسیری درونگرایانه تر استحصال خواهد نمود.
۴- آقا بهتر است سطح انتظار خود را از پاسخ های خانم تعدیل نموده و انتظار دریافت پاسخ های کاملا منطقی و با حسابگریهای دقیق ذهنی خود را از خانم نداشته باشد.
۵- آقا در زمان گفتگو باید سعی کند تا بیشتر از آنکه به فکر “همفکری” با خانم باشد، به فکر “همدلی” با او و درک احساسات او باشد. درصورتیکه در این مورد، سلیقه خانم توسط آقا قابل درک و تایید نباشند، دستیابی به تفاهم دراز مدت با مشکل مواجه خواهد بود.
۶- خانم باید اولا خواسته های خود را به طور صریح با آقا مطرح نماید(تعدیل درونگرایی خانم).
۷- خانم ثانیا باید پاسخ های خود به سوالات آقا را با جزئیات کافی و بدون خسست یک درونگرا در ارائه اطلاعات انتقال دهد، همانطور که خودش مایل به دریافت پاسخ ها با جزئیات کامل از طرف مقابلش است (کارکرد Se).
۸- خانم در طول رابطه در کنار “درک کردن” احساسات آقا (کارکرد اصلی)، باید بیشتر به “فهم کردن” استدلال ها و منطق آقا توجه نماید. درصورتیکه چارچوبهای منطقی آقا برای خانم قابل فهم و تایید نباشند، دستیابی به تفاهم دراز مدت با مشکل مواجه خواهد بود.
۲۹٫ پاسخ خانم لحیم گر زاده
توصیف وضعیت دو زوج
کارکردهای اصلی آقا
Te
S¬i
Ne
Fi
کارکردهای اصلی خانم
F¬i
Se
Ni
Te
همانطور که دیده می¬شود کارکرد اصلی هر دو نفر مربوط به تصمیم¬گیری است. آقا تصمیم¬گیری های خود را بر اساس ترجیحات منطقی و درست و غلط اخلاقی می¬گیرند و از آنجاکه این ویژگی را بصورت برونگرا دارند در مورد تصمیمات خود و علت نیاز به آنها بطور مستقیم صحبت می¬کنند. در مقابل خانم تصمیم¬گیری احساسی دارند به این معنی که ایشان با تکیه بر ارزش¬های شخصی و بر اساس آنچه مجموعه احساس و نوع رابطه با افراد را برای ایشان تشکیل می دهد تصمیم¬گیری می¬کنند. از آنجا که این کارکرد بصورت درونگرا در این خانم وجود دارد ایشان تصمیم¬گیری های خود را بر مبنای ارزشهای درونی و بدون بیان آنها اتخاذ می کنند و احتمالا فرد مقابل تنها با نتایج آن تصمیم¬ها در رفتار فرد مواجه می¬شود.
(به نظرم مشکلی که آقا در متن سوال به آن اشاره کردند به این موضوع برمی¬گردد. به این ترتیب که خانم به هر دلیل احتمالا شخصی تمایلی به ابراز و یا کنجکاوی در مورد خانواده های خود ندارد و چیزی که فرد مقابل آنرا احساس می کند گارد یا بی میلی برای صحبت در این مورد است البته درونگرا بودن خانم نیز می¬تواند این موضوع را تشدید کند)
کارکرد معین برای هر دو نفر مربوط به جمع¬آوری اطلاعات است. هر دو نفر کارکرد S دارند به این معنی که متمرکز بر اتفاقات لحظه و جزییات امور جاری هستند. نوع دقت به جزییات برای دو نفر متفاوت است. آقا بصورت درونی و بر اساس مداقه و جستجو اطلاعات لازم را کسب می¬کند در مقابل خانم با استفاده از پرس و جو از افراد با تجربه قبلی و بصورت برونگرا در مورد جزییات بحث کرده و اطلاعات موردنظر را بدست می¬اورد. از آنجاییکه کارکرد دو زوج از لحاظ جمع¬آوری اطلاعات شبیه به یکدیگر است (همینطور کارکرد سوم ایشان) احتمالا در روابط بین خود از این لحاظ کمتر دچار مشکل می¬شوند منتها از آنجاییکه هر دو به جزییات و اتفاقات در لحظه بها می¬دهند ممکن است در طراحی و در نظر گرفتن تصویر بزرگتر (big picture) در زندگی خود دچار مشکل شوند و بیش از حد درگیر جزییات امور جاری شوند بدین ترتیب که آینده تصمیماتی که می¬گیرند برایشان اهمیت چندان ندارد که ممکن است برای آنها مشکلاتی ایجاد کند.
مین¬گذاری رابطه
بزرگترین مسئله بین دو نفر همانطور که در بخش قبل پاسخ داده شد اینست که کارکردهای اصلی و مغلوب آنها دقیقا مخالف با یکدیگر است. هز دو نفر تصمیم¬گیرنده هستند منتها آقا از آنجاییکه بر اساس یک نظام ارزشی منطقی مبتنی بر درست و غلط بودن تصمیم می¬گیرد و صریحا آن را عنوان می¬کند می¬تواند این احساس را در خانم ایجاد کند که آقا او را متهم می¬کند و یا اینکه برای او احساس و ارزش زیادی قایل نیست(آقا به عنوان یک T فردی tough minded است و بر تصمیم خود به شدت معتقد و مصر). در مقابل خانم از آنجاییکه بر اساس نظام ارزشی خود و با درنظر گرفتن روابط تصمیم¬گیری می¬کند و از طرفی چندان در مورد تصمیمات خود صحبت نمی¬کند ممکن است طرف مقابل را دچار سردرگمی کند و رفتاری از خود بروز دهد که از دیدگاه آقا کاملا غیرمنطقی و غلط به نظر برسد.
از دیدگاه دیگر اگر به صورت مشربی به این زوج نگاه کنیم آقا دارای مشرب SJ یا سنتی و خانم دارای مشرب SP یا تجربه گرا است. در حالیکه آقا کاملا با سیستم¬های سنتی و روش¬های آزموده شده راحت است و می¬توان گفت که رفتار ملاحظه کننده¬ای دارد اما خانم دارای روحیه ماجراجو و کاملا تجربه¬گرا است. این موضوع می¬تواند از عوامل مشکلزا در رابطه این دو نفر تلقی شود.
مثلا مخالفت با تجربه¬های جدید خانم توسط آقا بدین ترتیب که این تجربه جدید خطرناک، بی¬منطق یا غیرضروری خوانده شود. در مقابل شخصیت آقا توسط خانم بصورت خشک، بدون هیجان و یکنواخت ارزیابی شود.
مشکل بالقوه دیگر در رابطه این دو تفاوت سطح انرژی آنها است. آقا به عنوان یک فرد برونگرا می¬تواند در جمع این احساس را در خانم ایجاد بکند که مورد توجه اقا قرار نمی گیرد و بودن در مرکز توجه که ویژگی اصلی یک برونگرا است کاملا به عنوان کنار گذاشتن و به تعبیر ساده¬تر ضایع کردن خانم در جمع تعبیر شود.
در مقابل آقا رفتار ساکت و کمتر جوشیدن خانم با جمع را می¬تواند دلیلی بر منزوی و ضد اجتماعی خواندن این خانم بداند. خصوصا اگر درباره حضور در جمع¬های ناآشناتر مقاومت جدی از سمت خانم ببیند.
توصیه¬های لازم
۱- درنظر گرفتن تفاوت ذاتی برون¬گرا با یک درون¬گرا بدین معنی که فرد برونگرا سعی کند کمتر در مرکزیت توجه قرار گیرد و بیشتر در کنار همسر درونگرای خود باشد. در عین حال خانم نیز برای حضور در جمع¬های مختلف یا شروع کردن یک صحبت از خود مقاومت کمتری نشان دهد. هم¬چنین خانم سعی کند احساسات و فکرهای درونی خود را بیشتر با آقا در میان بگذارد و آقا نیز به خوبی در فهمیدن و به صحبت کشاندن خانم اهتمام ورزد.
۲- تفاوت اصلی این دو زوج در کارکرد غالب این دو هست. هر دو زوج تصمیم¬گیرنده و در عین حال با گرایش¬های متفاوت هستند. خانم به عنوان یک F درونگرا لازم است تلاش کند کمی خارج از نظام ارزشی خود و بدون درنظر گرفتن گرایشهای شخصی خود نسبت به وقایع تصمیم¬گیری کند و تفکر منطقی آقا و درست و غلط بودن تصمیم خود را بسنجد. شاید بهتر باشد که بعد از بررسی تصمیم خود در مورد آن با آقا صحبت کند تا بتواند از نقطه نظر منطقی¬تر موضوع را مجدد بررسی کند. همین توصیه برای آقا نیز قابل اجرا است. درنظر داشتن شرایط افراد یا موقعیت¬هایی که تصمیم¬گیری در آن انجام می¬شود می¬تواند مانع از ایجاد مشکلات جدی بین دو نفر شود. از آنجاییکه کارکرد معین هردونفر جمع¬آوری اطلاعات است و هر دو S هستند صحبت کردن در مورد شرایط و جزییات یک تصمیم پیش از تصمیم¬گیری نهایی می¬تواند بسیار به حل این تضاد کمک کند و شرایطی را ایجاد کند که دو نفر پیش از تصمیم¬گیری نقطه نظر طرف مقابل را نیز درنظر بگیرند.
۳- با توجه به تجربه¬گرا بودن خانم و سنتی بودن آقا بهتر است هماهنگی بین این دو از طریق صحبت کردن ایجاد شود بدین صورت که تجریه¬های جدید که مدنظر خانم است از فیلتر منطقی و ساختاریافته آقا رد شود و درنهایت یک مسیر با درجه امنیت بالاتر برای انجام این تجربه جدید ایجاد شود به عبارتی کارکرد دوم در تصمیم گیری به کمک هردو نفر بیاید و دو نفر بتوانند پیش از تصمیم¬گیری اندکی از دیدگاه طرف مقابل به موضوع نگاه کند.
۴- خانم با توجه بیشتر به سازمان دادن به شرایط زندگی و تبعیت از یک سلسله مراتب مشخص خصوصا در مورد موارد مشترک مانند وضعیت خانه یا دخل و خرج کمک بسیاری به جلوگیری از مشکلات احتمالی می¬کند.
۵- آقا با درنظر گرفتن تجربه¬گرایی و علاقه به انجام امور جدید در خانم می¬تواند با اندکی خلاقیت و توجه بیشتر به احساسات خانم احساس ارزشمند بودن را برای ایشان ایجاد کند. انجام کارهای جدید دونفره که برای آقا هم قابل قبول باشد می¬تواند روحیه تجربه گرای خانم را به خوبی ارضا کند.
۳۰٫ پاسخ خانم حسندخت
سلام و ممنون از برنامه بازآموزی
خانم ISFP (Fi Se Ni Te , آقا ESTJ : Te Si Ne Fi
دختر درونگرا و این باعث می شود براحتی احساسات خود را بروز ندهد و حرف نزند و همین باعث نگرانی پسر می شود و فکر می کند مسائل برای دختر مهم نیست.
مشرب پسر SJ سنتی و منظم است و میخواهد زود تکلیفش معلوم شود, درحالیکه دختر SP , راحت است و به اندازه آقا تابع برنامه مشخص نیست و باز هم این ویژگی موجب استرس پسر می شود.
کارکرد اول هر دو تصمیم گیری است, پسر کاملا منطقی بر اساس درست و غلط تصمیم میگیرد و سریع تصمیم خود را بیان میکند, درحالیکه دختر بر اساس ارزشهای انسانی به شکل درونگرا تصمیم میگیرد و خیلی زود تصمیم خود را اعلام نمیکند.
مین گذاریهای پیش بینی شده
چون کارکرد اصلی هر دو تصمیم گیری است , هردو بدون جمع آوری اطلاعات تصمیم گیری میکنند و ممکن است درست تصمیم نگیرند.
کارکرد دوم هر دو جمع آوری اطلاعات بر اساس اطلاعات جزیی و درحال حاضر است و هیچ یک آینده نگری ندارند.
از نظر خانم , ممکن است آقا فردی خشک و قانونی باشد که هیچ انعطافی ندارد.و از نظر آقا , خانم فردی بی مسولیت باشد.
با همه تفاوت ها , با آگاهی از شخصیت همدیگر و اعتماد به کارکردهای یکدیگر و توسعه دادن کارکرد سوم خود یعنی N که به آینده نگری در زندگی کمک میکند , میتوانند زندگی خوبی داشته باشند:
مثلا زن به علت SP بودن در مواقع بحران به خوبی می تواند مدیریت کند و مرد برای برنامه ریزی در زندگی و به ثمر رساندن کارها بسیار مناسب است.
توصیه
زن : بداند مرد ترجیح می دهد در جریان کار باشد و کارهایش برنامه ریزی شده و سر وقت باشد و خیلی از سورپرایز خوشش نمی آید و ممکن است سورپرایز هم نکند.
مرد: با آگاهی از P بودن زن کمتر عصبانی شود.
مرد: بداند زن هر از چند گاهی نیاز دارد در دنیای خودش باشد
زن: بداند مرد کاملا منطقی تصمیم میگیرد و قصد ناراحت کردن او را ندارد و مسایل را شخصی نکند.
۳۱٫ پاسخ خانم سعادت
کارکرد غالب مرد تصمیم گیری بر اساس فکر است که برون ریزی می کند.کارکرد غالب زن تصمیم گیری بر اساس احساس است که درون ریزی می کند. در نتیجه کارکرد غالب آنها با یکدیگر متضاد است. کارکرد کمکی مرد جمع آوری اطلاعات حسی است که درون ریزی می کند. کارکرد کمکی زن جمع آوری اطلاعات حسی است که برون ریزی می کند. کارکرد سوم مرد جمع آوری اطلاعات شهودی است که برون ریزی می کند. کارکرد سوم زن جمع آوری اطلاعات شهودی است که درون ریزی می کند. کارکرد مغلوب مرد تصمیم گیری احساسی است که درون ریزی می کند. کارکرد مغلوب زن تصمیم گیری فکری است که برون ریزی می کند. در نتیجه کارکرد غالب مرد، کارکرد مغلوب زن است.
مرد ESTJ زن ISFP
Te.1 Fi .۱
Si ۲٫ .۲Se .۲
Ne.3 Ni .۳
Fi.4 Te .۴
زن درونگراست انرژی را از درون خود می گیرد و از جمع های شلوغ دوری می کند، دیرتر صمیمی می شود و دیرتر اطمینان می کند. در درون فکر می کند و بعد عمل می کند. کمتر صحبت می کند و احساساتش را مخفی می کند که مرد نباید برداشت بدی از این موضوعات داشته باشد. گارد گرفتن او در مقابل مرد طبیعی است که به مرور زمان و با شناخت بهتر و ایجاد اطمینان برطرف می شود. مرد برونگراست انرژی را از بیرون می گیرد و به جمعهای شلوغ علاقه مند است. بیشتر صحبت می کند. بلند فکر می کند. اول عمل می کند بعد فکر.
تصمیم گیری مرد فکری ولی زن احساسی است. در نتیجه مرد در تصمیم گیریها منصف تر است و درست و غلط برایش مهم است. ولی زن فقط حفظ رابطه و احساس خودش برایش مهم است. در مورد تصمیمات غیر حساس مرد می تواند به زن اعتماد کند. ولی اگر تصمیمات مهم و حساس باشد زن به مرد می تواند اعتماد می کند.
سبک زندگی مرد منظم ولی زن نامنظم است که در نتیجه مرد به برنامه ریزی علاقه دارد ولی زن ندارد. مدیریت زمان برای مرد آسانتر از زن است. در نتیجه زن می تواند برنامه ریزی امور مشکل را به مرد بسپارد. مرد سریعتر از زن تصمیم می گیرد. در نتیجه زن برای تصمیم گیری می تواند از مرد کمک بگیرد. کنترل و قابل پیش بینی بودن شرایط برای مرد مهم است ولی زن انعطاف پذیری بیشتری دارد. در نتیجه در شرایط غیر مترقبه زن عملکرد بهتری دارد و مرد می تواند از او کمک بگیرد. مرتب کردن و سازمان دادن برای مرد راحت تر است. در نتیجه زن می تواند سازماندهی را به او بسپارد. زن می تواند همزمان روی چند کار تمرکز داشته باشد ولی مرد باید ابتدا یک کار را تمام و بعد وارد کار بعدی شود. در نتیجه مرد می تواند برای انجام کارهای زیاد بصورت همزمان از زن کمک بگیرد.
1 دیدگاه
مسئله ای که مطرحه اینه که آقای ۲۳ ساله در بهترین حالت میتونن دانشجوی کارشناسی ارشد باشن ! :دی