بعضی اوقات مردم از ما سوال می کنند که چه نوع تیپ شخصیتی از همه وفادارتر است؟ پاسخ به این سوال بسیار سخت است. چون وفاداری انواع و معانی مختلف داشته و میتوان منظورهای متفاوتی را از آن استنباط کرد.
اگر کلمه «وفاداری» را در گوگل جستجو کنید متوجه خواهید شد که اکثر صفحات مربوط به وفاداری مشتری است. این نوع از وفاداری، تنها در قالب علم بازاریابی تعریف شده است. اما مطمئنا انواع بیشتری از وفاداری وجود دارد. تعریف این واژه آنقدر پیچیده است که در قالب یک مقاله نمیگنجد، پس اجازه دهید تا آنجا که ممکن است آنرا مرتب کنیم.
SJ ها : پشتیبانهای وفادار
در مدل چهار مشربی دیوید کرسی، تیپهای شخصتی سنتی یا SJ در میان دیگر گروهها سنتیترین دیدگاه را نسبت به وفاداری دارند. آنها به شدت نسبت به خانواده، جامعه و کارفرمایان خود وفادار هستند. در بالاترین حد، آنان نسبت به سنتها و ارزشهایی که پیشینیان برای آنها به جا گذاشتهاند وفادار میمانند. ما SJ ها را به خاطر سختکوشی که به حس وظیفهشناسی آنها مربوط است میشناسیم. همین حس هم ردیف وفاداری میباشد.
وفاداری سنتیهای احساسی یعنی ISFJ و ESFJ ها ترکیبی از حس وظیفهشناسی و مقدار بسیاری زیاد عاطفه و احساس است. آنها وفاداری را در اعتقادداشتن و حمایتکردن از دیگران میدانند. وفاداری سنتیهای فکری یعنی ISTJ و ESTJ نیز ترکیبی از حس وظیفهشناسی و نیاز به دیدن وقایع از نقطهنظر پایان موفقیتآمیز است. این نوع از تیپهای شخصیتی، به خصوص انواع فکری آنها، احتمال کمی وجود دارد که عواطف و احساساتشان را درگیر بحث وفاداری کنند. آنها به «ارزشها و اصول» وفادارند.
NF ها : وفاداران رمانتیک
آرمانگرایان به مسأله وفاداری به شیوهای رمانتیکتر مینگرند. وفاداری از نظر آرمانگرایان استانداردهای ضعیفتری نسبت به سنتیها دارد. در عوض اشتیاق و بینش آرمانگرایانه تری از SJ ها را دارا میباشد. وفاداری به شریک زندگی در دیدگاه آنها به معنای «یک روح در دو بدن» است. عشاقی که در ادبیات و هنر در این دسته قرار میگیرند در مقابل خانواده و فرهنگ غالب جامعه خویش ایستاده و به عنوان نماد در این دسته به حساب میآیند. برای نمونه: پادشاه ادوارد هشتم و بانو والیس یا رومئو و ژولیت. اگر آتش وفاداری در دل آرمانگرایان به خاطر یک انگیزه و هدف مقدس روشن میشود، پس به این هدف تا آخرین توانشان وفادار خواهند ماند. همین مسأله در مورد شغلشان نیز مصداق پیدا میکند. اگر آنان شغلشان را هدفمند و باارزش بدانند، به شدت به آن وفادار خواهند ماند.
وفاداری از نظر NF ها نسبت به SJ ها متزلزلتر است. اگر آن شور و اشتیاق آتشین به هر دلیلی در دل NF ها فروکش کند، وفاداری سریعا از نظر آنها رنگ باخته و تبدیل به یک خاطره خواهد شد. از آنجاییکه آنها وفاداری را تا حد بسیار زیادی به احساساتشان مرتبط میکنند، اگر بنا به شرایطی از آن مأیوس گردند به شدت در مقابل آن ایستادگی خواهند کرد گویی تا به حال به آن هدف وفادار نبودهاند. این نوع از وفاداری بیشتر متکی ذهنیت آرمانگرایان است تا چیز دیگر.
NT ها : وفاداران ادراکی
این گروه از افراد به سیستمهای شناختهشده یا جوامع متفکر وفادارند. برای مثال، معماران و آرشیتکتهایی که از این شیوه تفکری بهره میبرند ممکن است به نظریات و تفکرات یک مدرسه معماری خاص وفادار باشند. آنها به آن نظریات «وفادارند». (این مسأله کاری کورکورانه نیست. آنها اغلب افرادی روشنفکر هستند. NT ها به یک نظریه یا تفکر اعتقادی راسخ خواهند داشت مگر اینکه با تحقیقات و شواهد فراوان به این نتیجه برسند که این تفکر درست نمیباشد). آنها به هیچ نظریه آکادمیک یا حرفهای دیگر اهمیت نمیدهند مگراینکه خودشان نادرستی آنها را اثبات کنند. اما به محض اینکه خودشان به این نتیجه رسیدند که نظریه و تفکر قبلیشان نادرست بوده است، نظریه جدید را با آغوش باز پذیرفته و به شدت به آن وفادار خواهند ماند.
خوب، NT ها یا بینشیها در زندگی شخصی خود چگونه رفتار خواهند کرد؟ این گفته که بینشیها فاقد هرگونه احساسات و عواطفی هستند کاملا نادرست است. برعکس آنان احساسات و عواطف عمیقی دارند. با این حال، آنها به هیچوجه احساسات خود را در تصمیمگیریهایشان دخالت نمیدهند. NT ها به همین روش با افرادی که در زندگی خصوصیشان ارتباط دارند برخورد میکنند.
زمانیکه NT ها به دنبال شریک زندگی خود میگردند، معمولا برای شخص موردنظرشان یک چک لیست برای خود دارند. خواه این کار را آگاهانه کرده باشند خواه به صورت ناخودآگاه. وقتی مورد دلخواهشان را پیدا میکنند، این احتمال وجود دارد که به شخص دیگری نیز وفادار باشند. اگر این فرد منطقیترین شریک آنان باشد، بر اساس ویژگیهایی که در دیدگاه آنها وجود دارد، پس وفاداری دلیل قانعکنندهای دارد. این بدان معنا نیست که احساسات در این میان نقشی ندارد. اما عقلانیت به عنوان هسته هرگونه دوستی و اتحادی باقی خواهد ماند. وفاداری از نظر بینشیها باید چیزی باشد که «با عقل جور در بیاید.»
SP ها : وفاداران بیمیل؟
وقتی صحبت از وفاداری به میان میآید، تجربهگرایان یا SP ها دشوارترین تیپهای شخصیتی خواهند شد. این گروه به خاطر تنوعگرایی و جستجوی چیزهای جدید به بدنامی شهرهاند. ضربالمثل « نو که اومد به بازار کهنه میشه دل آزار» در خصوص آنها کاملا صدق میکند. اگر آنها چیز «جدیدی» را پیدا کنند که توجهشان را جلب کند، آن فرد، مکان یا چیزی که برایشان «قدیمی» شده است سریعا از ذهنشان پاک خواهد شد. زمانیکه پای وفاداری در میان باشد، SP ها سابقه خوبی نخواهند داشت.
درحالیکه آنان وابستگی زیادی به چیزی پیدا نمیکنند، اما این بدان معنا نیست که هیچ چیز عقلانی و احساسی نمیتواند آنها را پایبند به هدفی کند. بسیاری از تجربهگرایان روابطی شاد و طولانیمدت داشتهاند و یا به خاطر یک هدف مقدس وفاداری خود را برای سالیان سال حفظ کردهاند. تمایل به پویایی و کشف چیزهای جدید لزوما نمیتواند بر بسیاری فاکتورهای دیگر که میتواند شخصی را وفادار نگاه دارد غلبه کند.
بسیاری Paul McCartney (عضو گروه موسیقی Beatles)، موسیقیدان و فعال حقوق حیوانات را جزو این گروه میدانند. وی در طول عمر حرفهای خویش انواع سبکهای موسیقی را کاوش و تجربه کرد. شاید به همین خاطر وی را یک ISFP میدانند. با این وجود در ۲۹ سالی که با همسرش Linda ازدواج کرده، تابحال گزارش نشده که بیشتر از یک هفته از او جدا مانده باشد. شاید اگر همسر وی از دنیا نرفته بود تا امروز نیز در کنار یکدیگر باقی میماندند.
خوب، تجربه شما از وفاداری چیست؟ آیا با این مقاله همخوانی دارد یا اینکه تجربه جدیدی از موضوع وفاداری دارید؟ در بخش نظرات تجربیاتتان را برای ما بیان کنید.
مجتبی کریمی
منبع: ۱۶Personalities.com
دیدگاه (2)
درود خدمت دوستان دپارتمان Mbti خانه توانگری بسیار سپاسگزارم از مطالب برای من بسیار مفید بوده و باعث شده به تیپ شخصیت خودم بیشتر فکر کنم.
با سلام
تجربه ی من دقیقا همینه که شما می گید . بخصوص راجع به SP ها ! یک مورد اینطوری دیدم که نمی تونه به یک شخص متعهد بمونه و به محض دیدن مورد جدید هوس اونو میکنه !