در مقاله حاضر که توسط کاترین رینز (Catherine Rains) از مدرسین ارشد MBTI در وبلاگ CPP منتشر شده، به رابطه تیپ شخصیتی با رضایت شغلی و کاربرد ابزار MBTI در انتخاب شغلی با میزان رضایت بالاتر پرداخته شده است.
اگر از شغل فعلی خود ناراضی هستید، احتمالاً اولین واکنش شما این خواهد بود که به دنبال شغل دیگری بگردید. بسته به این که ریشه نارضایتی شما چیست، این واکنش ممکن است بهترین تصمیم باشد یا نباشد. در هر صورت برای این که دریابید چرا این احساس به شما دست داده است و چه کاری میتوانید در مورد آن انجام بدهید، یک عمل مفید آن است که سعی کنید خودتان را بیشتر بشناسید.
تیپ شخصیتی که با استفاده از ابزار شخصیتشناسی میرز-بریگز (MBTI) تعیین میگردد، اطلاعاتی ارزشمند و کاربردی در مورد ترجیحات ما در خصوص نحوه تفکر، رفتار و برقراری ارتباط در محیط کار فراهم میسازد. شناخت تیپ شخصیتی میتواند تأثیر عمیقی بر رضایت شغلی شما داشته باشد.
چه انگیزه اولیهای باعث شد به این شغل روی آورید؟
براساس ابزار MBTI، تیپ شخصیتی هر فرد با یک عبارت چهار حرفی مشخص میشود که این حروف به ترتیب بیانگر ارجحیتهای ما در خصوص نحوه دریافت انرژی، جمعآوری اطلاعات، تصمیمگیری و سبک زندگی میباشند. دو حرف میانی در تیپ شخصیتی که بیانگر ترجیحات ما در مورد سبک «جمعآوری و دریافت اطلاعات» و «تصمیمگیری و نتیجهگیری» میباشند و معرف انگیزهبخشهای اصلی ما در محیط کار هستند، نقشی اساسی در رضایت شغلی ایفا مینمایند. میزانی که از شغلمان لذت میبریم یا از آن خوشمان نمیآید، وابستگی بالایی به این دارد که تا چه اندازه نقشها و وظایف محوله به ما در محیط کار با این دو ترجیح شخصیتی (جمعآوری اطلاعات و تصمیمگیری) همخوانی دارد.
وقتی که در مورد میزان تطابق خودتان با شغلتان قضاوت میکنید، نگاهی به این بیندازید که چگونه وظایف و مسئولیتهایتان با انگیزههای اصلی شما برای این شغل در یک راستا قرار گرفتهاند. این انگیزهها در مرکز شخصیت شما قرار دارند و نشاندهنده نوع موقعیتها و فعالیتهایی هستند که به طور طبیعی تمایل دارید در آن زمینه به تلاش بپردازید. هر چند بیشتر ما چیزهایی در مورد این انگیزهها در خود حس میکنیم، اغلب به اندازه کافی وقت صرف نمیکنیم که به دقت بررسی کنیم چه چیزی باعث میشود واقعاً در محیط کار احساس رضایت کنیم. این بررسی سود فراوانی را در خصوص رضایت شغلی نصیبمان میکند.
آیا شما تصویر بزرگ را در نظر دارید یا درگیر جزئیات روزمره هستید؟
اولین گام برای این که عامل انگیزهبخش اصلی خود را در محیط کار شناسایی کنید، این است که مشخص کنید به چه نحوی اطلاعات جمعآوری میکنید. به زبان MBTI، این مربوط به یکی از دو کارکرد منطقی (S) یا شهودی (N) میباشد. اگر شما در اکثر مواقع به حقایق، آمار و ارقام و دادههای خاص که توصیفکننده واقعیات موجود هستند گرایش دارید، احتمالاً ترجیح جمعآوری اطلاعات شما، از نوع منطقی (S) است. از سوی دیگر اگر فردی هستید که بیشتر به احتمالات آتی، و تصویری از این که چگونه میتوان امور را بهبود داد علاقمند هستید، احتمالاً ترجیح جمعآوری اطلاعات شما از نوع شهودی (N) است. اکثر ما دارای هر دو کارکرد (منطقی و شهودی) هستیم اما به طور طبیعی تمایل داریم که در اکثر مواقع از یکی از آنها استفاده کنیم.
گام دوم این است که در مورد شیوه تصمیمگیریتان تفکر کنید. اگر بر روی شیوه تصمیمگیری منطقی و عقلانی و با استفاده از استدلال علت و معلولی و سود و هزینه ای متمرکز هستید، احتمالاً دارای ترجیح فکری (T) میباشید. شما فردی هستید که به این نگاه میکنید که چه چیزی در سیستم مشکل دارد تا آن را درست کنید. در نقطه مقابل، اگر شما تصمیمات خود را بر مبنای این که چگونه با ارزشهای شخصی شما همخوانی دارند و تأثیر آنها بر دیگران چیست پایهریزی میکنید، احتمالاً دارای ترجیح احساسی (F) هستید. در اکثر شرایط شما به دنبال این هستید که چه چیز درست است تا بتوانید امورتان را بر آن مبنا پایهریزی کنید. به طور مشابه اکثر ما از هر دو سبک در شغلمان استفاده میکنیم، اما اغلب یکی از آن دو که انرژی کمتری از ما میگیرد را ترجیح میدهیم.
ترکیب این کارکردها (منطقی و شهودی، فکری و احساسی) تعیین میکند که چه شرایطی در محیط کار برای ما بیشترین رضایتبخشی را به دنبال خواهد داشت:
ST: اشخاصی نتیجهگرا که میخواهند کارها را درست و دقیق انجام دهند.
SF: افرادی عملگرا که میخواهند پشتیبانی فوری برای دیگران فراهم آورند.
NF: افرادی که میخواهند اثری معنادار از خود به جای بگذارند تا انگیزهبخش دیگران برای پیشرفت در بلندمدت باشند.
NT: افرادی هستند که احتمالات موجود برای بهبود سیستم را میبینند و میخواهند دریابند چه چیزی مشکل دارد تا برای رفع آن مشکل یک راه حل بلندمدت ارائه نمایند.
هر چند این که فقط با ترجیحات خود کار کنید چندان واقعگرایانه نیست، اما اگر بتوانید بخش اعظم یا بهتر بگوییم 60 درصد از زمان کاری خود را به کارهایی اختصاص دهید که با ترجیحات شخصیتی شما همخوانی دارد از شغل خود انرژی و انگیزه بیشتری دریافت خواهید کرد. به طور معکوس، اگر بخش اعظم زمان کاری خود را درگیر اموری باشید که خارج از ترجیحات شخصیتی شماست، هر چند هنوز میتوانید شایسته عمل کنید اما احساس فرسودگی و خستگی شدید خواهید نمود.
به تصویر بزرگ زندگی شغلی خود بنگرید
اگر نیاز به یک تغییر را در خود احساس میکنید، به تصویر بزرگ بنگرید و صرفاً واقعیات دمدستی پیرامون خود را در نظر نگیرید. بررسی کنید چگونه دو حرف میانی تیپ شخصیتی شما (منطقی یا شهودی، فکری یا احساسی) با سه سطح (نقش شما، گروه شما و شرکت یا سازمان شما) همخوانی دارد.
بگذارید بررسی را با شرکت شما آغاز کنیم. نقش کنونی شما ممکن است با ترجیحات شما همخوانی کاملی نداشته باشد اما اگر فرهنگ سازمانی بزرگتر با شخصیت و عوامل انگیزهبخش شما همخوانی داشته باشد، جستجوی نقشی تازه در همان شرکت یا سازمان احتمالاً نسبت به یافتن شغلی دیگر انتخاب بهتری است. آیا سازمان شما به دنبال یک تصویر وسیعتر از آینده است (شهودی) یا بر حل مسائل این زمانی و این مکانی تمرکز دارد (منطقی)؟ آیا فرآیندهای تصمیمگیری بیشتر تحت تأثیر سبک منطقی و عقلانی است (فکری) یا بر مبنای یک سری ارزشهای اساسی است که در پی برقراری هماهنگی و توافق جمعی بر سر تصمیمات هستند (احساسی)؟
اگر از این که نقشی را به عهده گرفتهاید که تا حد زیادی درگیر جزئیات و آمار و دادهها و سبک تصمیمگیری منطقی است، احساس نارضایتی میکنید و در عوض شرکت شما بر مبنای دنبال کردن یک چشم انداز برای ایجاد اثراتی مثبت در دنیا عمل میکند، ممکن است نقشهای دیگری در سازمان وجود داشته باشد که به شما این امکان را بدهد تا در زمینهای نزدیکتر به ترجیحات شخصیتی خود کار کنید. یا این که میتوانید وظایفی را در سازمان خود به عهده بگیرید که در آنها بیشتر بتوانید دو ترجیح اصلی خود (ST, SF, NF,NT) را مورد استفاده قرار دهید.
به یاد داشته باشید در هر صورت، اکثر شرکتها در مجموع به سمت ایجاد یک تصویر آتی و با انگیزه ایجاد تفاوت و ارزش برای مردم حرکت مینمایند (NF)، اگر چه برای انجام امور روزمره، از آمار و ارقام و معیارهای منطقی و عقلانی (ST) استفاده میکنند. هر چند این امر، پیچیدگی تصمیمات را برای فرد بیشتر میکند، اما فرصتهای جدیدی را نیز برای وی فراهم خواهد نمود.
اگر شما کارکردهای منطقی و فکری را ترجیح میدهید، احتمالاً میتوانید نقشی رضایتبخش را در یک سازمان که در بالاترین سطوح آن به دنبال تصویر بزرگتر است و بر مبنای یک چشمانداز کمتر نتیجهگرایانه عمل میکند، بیابید. در صورتی که نقشهای شما در شرکت یا سازمان به خوبی با ترجیحات شما همخوانی دارد، احتمالاً درخواهید یافت که لذتی که در ازای به عهده گرفتن نقشی جدید به دست میآورید، هر گونه نارضایتی که در محیط یک فرهنگ سازمانی بزرگتر و با ترجیحات متفاوتتر تجربه میکنید را از بین میبرد.
در قسمت دوم این مقاله، به طور عمیقتر به این موضوع میپردازیم که چگونه تیپ شخصیتی در خوشایند یا آزاردهنده بودن نقش کنونی شما در محیط کار ایفای نقش مینماید و چگونه میتوانید نقشی را در شرکت یا سازمان فعلی خود انتخاب کنید که با تیپ شخصیتی شما همخوانی بهتری داشته باشد.
مرجع:
ترجمه و تنظیم:
سید ساجد متولیان
عضو دپارتمان MBTI – خانه توانگری طوبی